.
.
خوشا به حال چنین کسان!
طُوبَی لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ، وَعَمِلَ لِلْحِسَابِ وَقَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَرَضِیَ عَنِ اللَّه.ِ
❤️ خوشا به حال کسی که (پیوسته) به یاد معاد باشد و برای روز حساب عمل کند.به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضی باشد.
هنگامی که واژه معاد گفته می شود دنیایی در برابر انسان مجسم می گردد که در آن موازین سنجش اعمال برپاست و نامه های اعمال به دست افراد است؛ گروهی (نیکوکاران) به دست راست و گروهی (بدکاران) به دست چپ...
همه از سرنوشت خود نگرانند و اضطراب بر همه حاکم است. تمام اعضای بدن انسان در آن دادگاه بزرگ گواه بر اعمال او هستند و نیازی به گواهی فرشتگان ثبت اعمال نیست، هرچند آنها نیز گواهی می دهند...
آن کس که چنین دادگاهی را باور داشته باشد و به یاد آن بیفتد، به یقین به سراغ گناه و ظلم و فساد نمی رود، زیرا چنین ایمانی انگیزه عمل است؛ عملی پاک و خالی از هرگونه آلودگی و اگر لغزشی از او سر زند به زودی توبه می کند و به سراغ جبران می رود. ممکن نیست ایمان به چیزی در دل انسان راسخ باشد و عملی هماهنگ آن انجام ندهد.
منظور از قانع بودن به مقدار کفایت این است که حداقل لازم زندگی را داشته باشد، زیرا بالاتر از آن خالی از مسئولیت نیست و کمتر از آن خالی از ذلت.
❤️ منظور از رضایت پرورگار که در سخن پربار بالا به آن اشاره شده همان رضایت از مقدارات خداست چه مطابق میل انسان باشد و چه بر خلاف میل او همان گونه که در از امام صادق می خوانیم:
رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ الصَّبْرُ وَالرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِیمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ أَوْ کَرِهَ وَلاَ یَرْضَی عَبْدٌ عَنِ اللَّهِ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کَرِهَ إِلاَّ کَانَ خَیْراً لَهُ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کَرِهَ
برترین طاعت الهی صبر و شکیبایی و رضایت و خشنودی از خداست؛ چه در اموری که بنده او دوست دارد یا دوست ندارد و هیچ بنده ای از مقدرات الهی در آنچه دوست دارد یا دوست ندارد راضی نمی شود مگر این که در هر دو صورت خیر اوست
❣ کافی، ص 60، ح 1
#نهج_البلاغه
#شرح_حکمت_44
خوشا به حال چنین کسان!
طُوبَی لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ، وَعَمِلَ لِلْحِسَابِ وَقَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَرَضِیَ عَنِ اللَّه.ِ
❤️ خوشا به حال کسی که (پیوسته) به یاد معاد باشد و برای روز حساب عمل کند.به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضی باشد.
هنگامی که واژه معاد گفته می شود دنیایی در برابر انسان مجسم می گردد که در آن موازین سنجش اعمال برپاست و نامه های اعمال به دست افراد است؛ گروهی (نیکوکاران) به دست راست و گروهی (بدکاران) به دست چپ...
همه از سرنوشت خود نگرانند و اضطراب بر همه حاکم است. تمام اعضای بدن انسان در آن دادگاه بزرگ گواه بر اعمال او هستند و نیازی به گواهی فرشتگان ثبت اعمال نیست، هرچند آنها نیز گواهی می دهند...
آن کس که چنین دادگاهی را باور داشته باشد و به یاد آن بیفتد، به یقین به سراغ گناه و ظلم و فساد نمی رود، زیرا چنین ایمانی انگیزه عمل است؛ عملی پاک و خالی از هرگونه آلودگی و اگر لغزشی از او سر زند به زودی توبه می کند و به سراغ جبران می رود. ممکن نیست ایمان به چیزی در دل انسان راسخ باشد و عملی هماهنگ آن انجام ندهد.
منظور از قانع بودن به مقدار کفایت این است که حداقل لازم زندگی را داشته باشد، زیرا بالاتر از آن خالی از مسئولیت نیست و کمتر از آن خالی از ذلت.
❤️ منظور از رضایت پرورگار که در سخن پربار بالا به آن اشاره شده همان رضایت از مقدارات خداست چه مطابق میل انسان باشد و چه بر خلاف میل او همان گونه که در از امام صادق می خوانیم:
رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ الصَّبْرُ وَالرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِیمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ أَوْ کَرِهَ وَلاَ یَرْضَی عَبْدٌ عَنِ اللَّهِ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کَرِهَ إِلاَّ کَانَ خَیْراً لَهُ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کَرِهَ
برترین طاعت الهی صبر و شکیبایی و رضایت و خشنودی از خداست؛ چه در اموری که بنده او دوست دارد یا دوست ندارد و هیچ بنده ای از مقدرات الهی در آنچه دوست دارد یا دوست ندارد راضی نمی شود مگر این که در هر دو صورت خیر اوست
❣ کافی، ص 60، ح 1
#نهج_البلاغه
#شرح_حکمت_44
۵۴۹
۱۹ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.