❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥part_³ ❦
تهیونگ: پس ا.ت کشتشون
جیمین: او مای گاد پس کلا امروز بی کاریم
جونگکوک: تعجب اور نیست(پوزخند)
تهیونگ: پس بریم عمارت جشن بگیریم
جونگکوک: بریم
عمارت
تهیونگ و جونگکوک و جیمین: به سلامتی ا.ت و خودمون
ا.ت: ٱهو بدون من چشن میگیرین(لبخند شیطون)
تهیونگ: مگه میشه بیا بشین
جیمین: بیا اینم برا تو (یه بطری الکل سوجو)
ا.ت رفت نشست جفت جونگکوک و بعد ۱ ساعت همشون مست کردن و همون جا روی کاناپه های داخل سالن پذیرایی عمارت ولو شدن خوابیدن که بعد چند ساعت گوشی ا.ت زنگ خورد
ا.ت: الو(خوابالو)
م/ا: سلام دخترم خوبی
ا.ت: سلام مامان خوبم مرسی(یکم خوابالو)
م/ا: ا.ت دخترم با جونگکوک و پسرا شام بیاید خونه ی خانواده جئون هم هستن
ا.ت: اوکی... میایم
م/ا: بای
ا.ت: بای
قط کرد*
ا.ت: پسرا پاشید شام دعوتیم خونه مامانم اینا
جونگکوک: ا.ت بزار بخوابم
ا.ت:جونگکوک پاشو (زد بهش که بیدار شد)
تهیونگ: اوفف باش(بیدار شد نشست)
جیمین: مشترک مورد نظر درحال حاضر پاسخ گو نمیباشن
ا.ت: جیمین پاشو تا جفت پا نیومدن تو صورتت
جیمین: باشه بابا بیدارم
ا.ت: بزار ببینم ساعت چنده... چی... پاشید باید اماده بشیم .. ساعت ۶ و نیمه
تهیونگ و جیمین و جونگکوک: اوکی
همشون بلند شدن رفتن تو اتاقاشون تا اماده بشن
ا.ت ویو
با جونگکوک رفتیم توی اتاق مشترکمون حوصله ی حموم کردن نداشتم پس رفتم یه دست لباس مشکی برداشتم و پوشیدم موهامم شونه کردم و باز گذاشتم چون خودشون لخت بود به اتو مو نیازی نبود یه ارایش لایت ساده انجام دادم و نشستم تا جونگکوک اماده بشه
جونگکوک ویو
بعد از اینکه رفتیم توی اتاق مستقیم رفتم توی حموم یه دوش پنج مینی گرفتم و اومدم بیرون که دیدم ا.ت نشسته رو تخت انگار منتظر من بود منم رفتم در کمد و باز کردم و یه دست لباس مشکی برداشتم و پوشیدم بعدشم موهامو خشک کردم و حالت دادم (لباسای همشون از اسلاید ۲ تا ۵ هست)
جونگکوک: من آمادم (سرد)
ا.ت: منم آمادم (سرد)
جونگکوک: بریم
ا.ت: باش
ا.ت و جونگکوک رفتن طبقه ی پایین که دیدن جیمین و تهیونگ آمادن
تهیونگ: با یه ماشین بریم؟
ا.ت: اره
جیمین: پس بریم
جونگکوک: اوکی
رفتن سوار ماشین شدن و رفتن عمارت گوانگ
❥part_³ ❦
تهیونگ: پس ا.ت کشتشون
جیمین: او مای گاد پس کلا امروز بی کاریم
جونگکوک: تعجب اور نیست(پوزخند)
تهیونگ: پس بریم عمارت جشن بگیریم
جونگکوک: بریم
عمارت
تهیونگ و جونگکوک و جیمین: به سلامتی ا.ت و خودمون
ا.ت: ٱهو بدون من چشن میگیرین(لبخند شیطون)
تهیونگ: مگه میشه بیا بشین
جیمین: بیا اینم برا تو (یه بطری الکل سوجو)
ا.ت رفت نشست جفت جونگکوک و بعد ۱ ساعت همشون مست کردن و همون جا روی کاناپه های داخل سالن پذیرایی عمارت ولو شدن خوابیدن که بعد چند ساعت گوشی ا.ت زنگ خورد
ا.ت: الو(خوابالو)
م/ا: سلام دخترم خوبی
ا.ت: سلام مامان خوبم مرسی(یکم خوابالو)
م/ا: ا.ت دخترم با جونگکوک و پسرا شام بیاید خونه ی خانواده جئون هم هستن
ا.ت: اوکی... میایم
م/ا: بای
ا.ت: بای
قط کرد*
ا.ت: پسرا پاشید شام دعوتیم خونه مامانم اینا
جونگکوک: ا.ت بزار بخوابم
ا.ت:جونگکوک پاشو (زد بهش که بیدار شد)
تهیونگ: اوفف باش(بیدار شد نشست)
جیمین: مشترک مورد نظر درحال حاضر پاسخ گو نمیباشن
ا.ت: جیمین پاشو تا جفت پا نیومدن تو صورتت
جیمین: باشه بابا بیدارم
ا.ت: بزار ببینم ساعت چنده... چی... پاشید باید اماده بشیم .. ساعت ۶ و نیمه
تهیونگ و جیمین و جونگکوک: اوکی
همشون بلند شدن رفتن تو اتاقاشون تا اماده بشن
ا.ت ویو
با جونگکوک رفتیم توی اتاق مشترکمون حوصله ی حموم کردن نداشتم پس رفتم یه دست لباس مشکی برداشتم و پوشیدم موهامم شونه کردم و باز گذاشتم چون خودشون لخت بود به اتو مو نیازی نبود یه ارایش لایت ساده انجام دادم و نشستم تا جونگکوک اماده بشه
جونگکوک ویو
بعد از اینکه رفتیم توی اتاق مستقیم رفتم توی حموم یه دوش پنج مینی گرفتم و اومدم بیرون که دیدم ا.ت نشسته رو تخت انگار منتظر من بود منم رفتم در کمد و باز کردم و یه دست لباس مشکی برداشتم و پوشیدم بعدشم موهامو خشک کردم و حالت دادم (لباسای همشون از اسلاید ۲ تا ۵ هست)
جونگکوک: من آمادم (سرد)
ا.ت: منم آمادم (سرد)
جونگکوک: بریم
ا.ت: باش
ا.ت و جونگکوک رفتن طبقه ی پایین که دیدن جیمین و تهیونگ آمادن
تهیونگ: با یه ماشین بریم؟
ا.ت: اره
جیمین: پس بریم
جونگکوک: اوکی
رفتن سوار ماشین شدن و رفتن عمارت گوانگ
۱۰.۷k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.