عمل به قول
پارت ۱۹
چهار پسر دور تا دور ميز نشسته بودن و در حال هرهر و کرکر بودن. نگاه سه تا از اونا رو به ما ميخکوب شده بود و بنفشه و شبنم هم از خدا خواسته مشغول دلبري بودن. نگام بي اراده کشيده شد به سمت پسري که سرش پايين بود. از همون روزهاي اولي که ديدمش متوجه روحيه عجيبش شدم. خيلي وقت بود که خبري از اون ها نبود؛ حالا هم که اومده بودن درست مثل قبل بودند. چهار پسر فوق العاده جذاب و خواستني که عين مانکن هاي ايتاليايي مي درخشيدن. خوش هيکل... خوش تيپ... زيبا و خوش قيافه؛ اما... يکي از اونا با سه تاي ديگه فرق داشت. وقتي بحث خنده داري به وجود مي اومد اون فقط لبخند مي زد در حالي که بقيه غش غش مي خنديدن. وقتي دختري وارد مي شد سه نفر ديگه نگاه مي کردن ولي اون حتي نيم نگاهي هم نمي انداخت. همين کارهاي عجيبش من و کم کم داشت نسبت به شخصيتش جذب مي کرد. البته نه اين که ازش خوشم بياد بلکه فقط کنجکاوم مي کرد. دست بنفشه و شبنم رو کشيدم و به زور سر ميز نشوندم. بنفشه در حالي که هنوز يک وري به اون ها نگاه مي کرد گفت:
به نظرتون بنفشه چی گفت؟
چهار پسر دور تا دور ميز نشسته بودن و در حال هرهر و کرکر بودن. نگاه سه تا از اونا رو به ما ميخکوب شده بود و بنفشه و شبنم هم از خدا خواسته مشغول دلبري بودن. نگام بي اراده کشيده شد به سمت پسري که سرش پايين بود. از همون روزهاي اولي که ديدمش متوجه روحيه عجيبش شدم. خيلي وقت بود که خبري از اون ها نبود؛ حالا هم که اومده بودن درست مثل قبل بودند. چهار پسر فوق العاده جذاب و خواستني که عين مانکن هاي ايتاليايي مي درخشيدن. خوش هيکل... خوش تيپ... زيبا و خوش قيافه؛ اما... يکي از اونا با سه تاي ديگه فرق داشت. وقتي بحث خنده داري به وجود مي اومد اون فقط لبخند مي زد در حالي که بقيه غش غش مي خنديدن. وقتي دختري وارد مي شد سه نفر ديگه نگاه مي کردن ولي اون حتي نيم نگاهي هم نمي انداخت. همين کارهاي عجيبش من و کم کم داشت نسبت به شخصيتش جذب مي کرد. البته نه اين که ازش خوشم بياد بلکه فقط کنجکاوم مي کرد. دست بنفشه و شبنم رو کشيدم و به زور سر ميز نشوندم. بنفشه در حالي که هنوز يک وري به اون ها نگاه مي کرد گفت:
به نظرتون بنفشه چی گفت؟
۱.۷k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.