پارت ۸ : عشق و سرنوشت
از زبان گیسو
رفتیم بالا و دوتا طرح رو کامل کردیم دیگه ساعت ۱۲ نیمه شب بود که گندم حسابی خوابش میومد که اروم خندیدم و بهش گفتم حالا ببین کی به من میگه خابالو بزار
برم دوتا قهوه درست کنم بیام
گندم : باشه فقط یکمم شکلات برام بیار
باشه ای گفتم و رفتم پایین که صدایی از اشپزخونه یواشکی واستادم تا ببنم کیه که دیدم پدر و ماور دارند باهم بحپ میکنند:
مادر : تو واقعا میخوای حلا که به ارزوش رسیده عروسش کنی اونم به پسره دوستت که کره ای و شهرت هوس باز بودن حرف اول خاص و عامه واقعا میخوای زندگی گندم رو نابود کنی
پدر : دیگه ادامه نده اون پسر خوبیع و همینطور ثروتش از کشتی هم داره بالا میره و همینطور میتونه دخترت رو خوشبخت کنه
مادر : زندگی بدون عشق چه فایده داره و تا اینکه من زنده ام دیگه حق نداره اسم اون پسره عوضی رو بیاری
از زبان گیسو
دیدم مادر داره میاد به سمت در و من فورا رفتم بالا پیش گندم و دیدم خوابه با اینکه نمیخواستم بیدارش کنم ولی بیدارش کردم
گندم : ای چیه قهوت کو ؟؟!!
گیسو : وافعا به نظرت العان قهوه مهمه
گندم : مکه چیزی شده
گیسو : خانوم و و نگاه تازه العان میپرسه چیشده گندم به خودت بیا بابا داره شوهرت میده اگه العان جلو شو نگیره زنه یه ادم هوس باز میشی که معلوم نیست هرشب چند تا توی تختشن
گندم : چی (باداد)
گبسو : اروممم باش یادته بهم گفتی برو برام قهوه با شکلات بیار
گندم : خب
گیسو : همین که رسیدم دم در اشپزخونه دیدم مامان بابا دارند بحث میککنن مامان داشت میگفت العان که داره میره کره میخوای شوهرش بدی و اون یع هوس بازه و همه هم اینرو میدونن وبابا داشت میگفات که کره ای میتونه راحت اونجا بره از همه مهمتر پولداره و ثروتش از کشتی هم بالا میره و مامان گفت تا وقتی که من زنده ام اسم اون پسره عوضی رو نیار ولی انگار بابا جدی فردا باید حتما با بابا باید حرف بزنی وگرنه خودت رو بدبخت کردی
رفتیم بالا و دوتا طرح رو کامل کردیم دیگه ساعت ۱۲ نیمه شب بود که گندم حسابی خوابش میومد که اروم خندیدم و بهش گفتم حالا ببین کی به من میگه خابالو بزار
برم دوتا قهوه درست کنم بیام
گندم : باشه فقط یکمم شکلات برام بیار
باشه ای گفتم و رفتم پایین که صدایی از اشپزخونه یواشکی واستادم تا ببنم کیه که دیدم پدر و ماور دارند باهم بحپ میکنند:
مادر : تو واقعا میخوای حلا که به ارزوش رسیده عروسش کنی اونم به پسره دوستت که کره ای و شهرت هوس باز بودن حرف اول خاص و عامه واقعا میخوای زندگی گندم رو نابود کنی
پدر : دیگه ادامه نده اون پسر خوبیع و همینطور ثروتش از کشتی هم داره بالا میره و همینطور میتونه دخترت رو خوشبخت کنه
مادر : زندگی بدون عشق چه فایده داره و تا اینکه من زنده ام دیگه حق نداره اسم اون پسره عوضی رو بیاری
از زبان گیسو
دیدم مادر داره میاد به سمت در و من فورا رفتم بالا پیش گندم و دیدم خوابه با اینکه نمیخواستم بیدارش کنم ولی بیدارش کردم
گندم : ای چیه قهوت کو ؟؟!!
گیسو : وافعا به نظرت العان قهوه مهمه
گندم : مکه چیزی شده
گیسو : خانوم و و نگاه تازه العان میپرسه چیشده گندم به خودت بیا بابا داره شوهرت میده اگه العان جلو شو نگیره زنه یه ادم هوس باز میشی که معلوم نیست هرشب چند تا توی تختشن
گندم : چی (باداد)
گبسو : اروممم باش یادته بهم گفتی برو برام قهوه با شکلات بیار
گندم : خب
گیسو : همین که رسیدم دم در اشپزخونه دیدم مامان بابا دارند بحث میککنن مامان داشت میگفت العان که داره میره کره میخوای شوهرش بدی و اون یع هوس بازه و همه هم اینرو میدونن وبابا داشت میگفات که کره ای میتونه راحت اونجا بره از همه مهمتر پولداره و ثروتش از کشتی هم بالا میره و مامان گفت تا وقتی که من زنده ام اسم اون پسره عوضی رو نیار ولی انگار بابا جدی فردا باید حتما با بابا باید حرف بزنی وگرنه خودت رو بدبخت کردی
۴.۵k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.