My Dream...✨ رویای من...✨
رویای من. پارت 1
{ یه معرفی کوتاه }
✳ا/ت مین این سوک عه ( بایس ادمینتون شوگاعه...😁)
✳این سوک توی بوسان زندگی میکرده ولی الان از مدرسه ای که اونجا میرفته انتقالی گرفته و کلا اومده سئول
✳این سوک مامانش رو در تصادف از دست داده و پدرش هم اونو از خونه انداخته بیرون چون این سوک رو مقصر این تصادف میدونه ( ذهن ادمینتون کلا اینجوریه 😐🗿 )
✳این سوک پول جمع کرده بود و از پس انداز های قبلش تونست ی خونه ی کوچیک و جمع و جور توی سئول بگیره
شروع فیک 👇🏻
این سوک : امروز قراره انتقالی بگیرم و به یه مدرسه ی دیگه برم پدرم منو از خونه انداخته بیرون و دیگه دوست نداشتم تو شهر پدرم زندگی کنم از روز قبل یونیفرم مدرسه رو برام اورده بودن بلند شدم و دست و ابی ب صورتم زدم و رفتم یونیفرمم رو پوشیدم
( پرش زمانی به 8 دقیقه بعد )
از تاکسی پیاده شدم و ب مدرسه رسیدم
جلوی مدرسه وایستادم و زمزمه کردم :
امید وارم خوب پیش بره !
شروع کردم به حرکت کردن.رفتم جلوی اتاق مدیر دری زدم و وارد شدم
یه احترام کوتاهی کردم و سلام دادم
این سوک : سلام اقای مدیر من مین این سوک ام
( اقای مدیر = ا.م )
ا.م : همون دختری که انتقالی اومده بود؟؟
این سوک : بله خودشم
ا.م : خوش اومدی
این سوک : مرسی ؛ لطف میکنید بگید من تو چه کلاسی ام ؟؟
ا.م : او او بله
دفترش رو باز کرد و بین اسامی ها اسم این سوک رو پیدا کرد
ا.م: کلاس شماره 7 معلم اقای چانگ سو
این سوک : مرسی
از اتاق خارج شدم و به گفته ی خودش کلاس 7 رو پیدا کردم
دوباره دری زدم و وارد شدم
( اقای چانگ سو = چ.و)
این سوک : سلام
چ.و:شما؟
این سوک : من این سوک ام و انتقالی اومدم به این مدرسه و الان افتادم تو کلاس شما
چ.و: امم...اها اها بله . بچه ها مین این سوک دانش اموز جدید این کلاس هستن
لطفا خوش امد بگید
بچه ها بلند شدند و یه احترامی کردند و گفتند خوش اومدی ...
چ.و: میتونی بری پیش اقای جئون بشینی
ی احترامی کردم گ رفتم نشستم ....
{ یه معرفی کوتاه }
✳ا/ت مین این سوک عه ( بایس ادمینتون شوگاعه...😁)
✳این سوک توی بوسان زندگی میکرده ولی الان از مدرسه ای که اونجا میرفته انتقالی گرفته و کلا اومده سئول
✳این سوک مامانش رو در تصادف از دست داده و پدرش هم اونو از خونه انداخته بیرون چون این سوک رو مقصر این تصادف میدونه ( ذهن ادمینتون کلا اینجوریه 😐🗿 )
✳این سوک پول جمع کرده بود و از پس انداز های قبلش تونست ی خونه ی کوچیک و جمع و جور توی سئول بگیره
شروع فیک 👇🏻
این سوک : امروز قراره انتقالی بگیرم و به یه مدرسه ی دیگه برم پدرم منو از خونه انداخته بیرون و دیگه دوست نداشتم تو شهر پدرم زندگی کنم از روز قبل یونیفرم مدرسه رو برام اورده بودن بلند شدم و دست و ابی ب صورتم زدم و رفتم یونیفرمم رو پوشیدم
( پرش زمانی به 8 دقیقه بعد )
از تاکسی پیاده شدم و ب مدرسه رسیدم
جلوی مدرسه وایستادم و زمزمه کردم :
امید وارم خوب پیش بره !
شروع کردم به حرکت کردن.رفتم جلوی اتاق مدیر دری زدم و وارد شدم
یه احترام کوتاهی کردم و سلام دادم
این سوک : سلام اقای مدیر من مین این سوک ام
( اقای مدیر = ا.م )
ا.م : همون دختری که انتقالی اومده بود؟؟
این سوک : بله خودشم
ا.م : خوش اومدی
این سوک : مرسی ؛ لطف میکنید بگید من تو چه کلاسی ام ؟؟
ا.م : او او بله
دفترش رو باز کرد و بین اسامی ها اسم این سوک رو پیدا کرد
ا.م: کلاس شماره 7 معلم اقای چانگ سو
این سوک : مرسی
از اتاق خارج شدم و به گفته ی خودش کلاس 7 رو پیدا کردم
دوباره دری زدم و وارد شدم
( اقای چانگ سو = چ.و)
این سوک : سلام
چ.و:شما؟
این سوک : من این سوک ام و انتقالی اومدم به این مدرسه و الان افتادم تو کلاس شما
چ.و: امم...اها اها بله . بچه ها مین این سوک دانش اموز جدید این کلاس هستن
لطفا خوش امد بگید
بچه ها بلند شدند و یه احترامی کردند و گفتند خوش اومدی ...
چ.و: میتونی بری پیش اقای جئون بشینی
ی احترامی کردم گ رفتم نشستم ....
۹.۳k
۳۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.