ادامه رمان....
ادامه رمان....
(ساناز)
اشوان:پنج ماه تمیرینی کار میکنید
کار یکیتون بد باشه کار گروه بده
شاهین:170شنا سرررریع
خداااا خودمو سپردم دست خودتت
170تا شنا رفتم خیر سرم رفتم بشینم
اشوان:اسمت چیه؟
من:محمدیان
اشوان:گفتم اسمت نه فامیلت
من با حرص گفتم:ساناز
ابروهاش رو داد بالا به طور خاصی نگام کرد
چشاش فوق العاده بود ادم رو به خودش جذب میکرد وادارش میکرد نگاش کنه
گفت:ناز.....ناناز...اسم قشنگتر از این نبود؟؟؟
من:اقایی شلوار اسم من ناناز نیست من ساناز هست
وای خاک تو سرم شلوار چی بود به این گفتم الان میزنه ضربه فنیم میکنه
پاشد اروم اروم اومد طرفم
اروم طوری که خودمم به زور شنیدم گفت:چقد شبیشه...
و بعد سریع از سالن زد بیرون
وا این چش شد
یه دختر که شبیه اشوان بود اومد طرفم
دستم رو گرفت
نشوندم
من:این پسره روانی چی فکرده؟؟به من میگه ناناز!!؟ نزنم دهنش دهنش بوزینه ای ایکبیری
تمام این مدت داشتم یک نفس اینارو میگفتم به بچه ها نگاه کردم که داشتن چشمو ابرو میومدن
نگاهی به پشت سرم انداخت با چشایی سرخ و عصبی داشت نگام میکرد
سریع برگشتم سمت سارا
زنده موندنم حتمی نبود
من:امممم...پسره خوبیه...مربیه خوشگلیهههه....اخلاقش رفتارش 20واو
سارا:که اینطور
من:اره عزیزم مگه من با تو شوخی دارم مربی به این خوبی
ادامه دارد...
(ساناز)
اشوان:پنج ماه تمیرینی کار میکنید
کار یکیتون بد باشه کار گروه بده
شاهین:170شنا سرررریع
خداااا خودمو سپردم دست خودتت
170تا شنا رفتم خیر سرم رفتم بشینم
اشوان:اسمت چیه؟
من:محمدیان
اشوان:گفتم اسمت نه فامیلت
من با حرص گفتم:ساناز
ابروهاش رو داد بالا به طور خاصی نگام کرد
چشاش فوق العاده بود ادم رو به خودش جذب میکرد وادارش میکرد نگاش کنه
گفت:ناز.....ناناز...اسم قشنگتر از این نبود؟؟؟
من:اقایی شلوار اسم من ناناز نیست من ساناز هست
وای خاک تو سرم شلوار چی بود به این گفتم الان میزنه ضربه فنیم میکنه
پاشد اروم اروم اومد طرفم
اروم طوری که خودمم به زور شنیدم گفت:چقد شبیشه...
و بعد سریع از سالن زد بیرون
وا این چش شد
یه دختر که شبیه اشوان بود اومد طرفم
دستم رو گرفت
نشوندم
من:این پسره روانی چی فکرده؟؟به من میگه ناناز!!؟ نزنم دهنش دهنش بوزینه ای ایکبیری
تمام این مدت داشتم یک نفس اینارو میگفتم به بچه ها نگاه کردم که داشتن چشمو ابرو میومدن
نگاهی به پشت سرم انداخت با چشایی سرخ و عصبی داشت نگام میکرد
سریع برگشتم سمت سارا
زنده موندنم حتمی نبود
من:امممم...پسره خوبیه...مربیه خوشگلیهههه....اخلاقش رفتارش 20واو
سارا:که اینطور
من:اره عزیزم مگه من با تو شوخی دارم مربی به این خوبی
ادامه دارد...
۹.۹k
۲۳ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.