•𝐢𝐧 𝐦𝐞𝐦𝐨𝐫𝐲 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮•
•𝐢𝐧 𝐦𝐞𝐦𝐨𝐫𝐲 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮•
𝒑𝒂𝒓𝒕 ⁶
"جیهوپ تو اتاقش مشغول کار بود که با صدای نوتیف سرشو از ورقه ها در میاره گوشیشو برمیداره
شارین ایمیل داده بود که اگه وقتش ازاده بهش زنگ بزنه، جیهوپ کنجکاو میشه بدونه چیکارش داره و بهش زنگ میزنه"
•جیهوپ: سلام عشقم•
•شارین: سلام عزیزم خوبی؟ •
•جیهوپ: خوبم تو چطوری •
•شارین: منم بد نیستم•
•جیهوپ: به نظر نمیاد خوبم باشی.... چیشده دخترم چیکارم داشتی؟ •
•شارین: وقت داری همو ببینیم؟ •
•جیهوپ: اره فقط لوک بفرست سریع میام پیشت•
•شارین: دم در شرکتم•
•جیهوپ: چی؟ همونجا وایستا سریع میام پیشت•
ویو جیهوپ:
'یعنی چیشده که اومده جلو در شرکت منتطرم مونده؟ بهتره زودتر برم پیشش از در اتاق بیرون رفتمو رو به منشی گفتم'
•جیهوپ: منشی لیم تموم جلسات امروزمو کنسل کن اگرم کسی سراغمو گرفت بگو کار داشت رفت•
'منتظر جواب نموندمو سریع رفتم بیرون که ماشین شارینو کمی جلوتر از شرکت دیدم سریع رفتمو سوار شدم'
•جیهوپ: سلام.. شارین چیشده؟ •
•شارین: جیهوپ من حالم اصلا خوب نیست•
•جیهوپ: چرا دخترم؟ چیشده قربونت برم؟ •
•شارین: راستش من برای برادرم ناراحتم... میدونی که همش دنباله جیمینه•
•جیهوپ: اره میدونم•
•شارین: اما این چندوقت اصلا حالش خوب نیست انگاد دیگه صبرش سر اومده اصلا عادی نیست
نه غذا میخوره نه درست و حسابی میخوابه فرض کن یونگی که همش به زور از خواب بیدارش میکردیم الان چشم روهم نمیزاره
همش داره با بادیگاردا و ادماش دنبال جیمین میگرده یه شهر تو کره نمونده که اینا نگشته باشنش
برای حفظ غرورش نمیزاره ما ببینیم ولی خودم چندبار دیدم زیرزیرکی گریه میکرد
جیهوپ من واقعا نگرانشم اون داره خودشو نابود میکنه
ولی، از این کاراش به چیزی رو متوجه شدم
•جیهوپ: چی؟ •
•شارین: جیمین برای یونگی فراتر از دوست بچگیاشه•
•جیهوپ: اره اینو منم متوجه ام این علاقه شدیدی که بعد ¹⁵ سال بهش داره زیادی غیر عادیه•
•شارین: من برای اینکه یونگی از این حال دربیاد یه فکری دارم اما نمیدونم تو قبول میکنی یا نه•
•جیهوپ: چه فکری؟ •
𝑳𝒊𝒌𝒆: ⁵²
𝑪𝒐𝒎𝒎𝒆𝒏𝒕𝒔: ⁴⁷
𝒑𝒂𝒓𝒕 ⁶
"جیهوپ تو اتاقش مشغول کار بود که با صدای نوتیف سرشو از ورقه ها در میاره گوشیشو برمیداره
شارین ایمیل داده بود که اگه وقتش ازاده بهش زنگ بزنه، جیهوپ کنجکاو میشه بدونه چیکارش داره و بهش زنگ میزنه"
•جیهوپ: سلام عشقم•
•شارین: سلام عزیزم خوبی؟ •
•جیهوپ: خوبم تو چطوری •
•شارین: منم بد نیستم•
•جیهوپ: به نظر نمیاد خوبم باشی.... چیشده دخترم چیکارم داشتی؟ •
•شارین: وقت داری همو ببینیم؟ •
•جیهوپ: اره فقط لوک بفرست سریع میام پیشت•
•شارین: دم در شرکتم•
•جیهوپ: چی؟ همونجا وایستا سریع میام پیشت•
ویو جیهوپ:
'یعنی چیشده که اومده جلو در شرکت منتطرم مونده؟ بهتره زودتر برم پیشش از در اتاق بیرون رفتمو رو به منشی گفتم'
•جیهوپ: منشی لیم تموم جلسات امروزمو کنسل کن اگرم کسی سراغمو گرفت بگو کار داشت رفت•
'منتظر جواب نموندمو سریع رفتم بیرون که ماشین شارینو کمی جلوتر از شرکت دیدم سریع رفتمو سوار شدم'
•جیهوپ: سلام.. شارین چیشده؟ •
•شارین: جیهوپ من حالم اصلا خوب نیست•
•جیهوپ: چرا دخترم؟ چیشده قربونت برم؟ •
•شارین: راستش من برای برادرم ناراحتم... میدونی که همش دنباله جیمینه•
•جیهوپ: اره میدونم•
•شارین: اما این چندوقت اصلا حالش خوب نیست انگاد دیگه صبرش سر اومده اصلا عادی نیست
نه غذا میخوره نه درست و حسابی میخوابه فرض کن یونگی که همش به زور از خواب بیدارش میکردیم الان چشم روهم نمیزاره
همش داره با بادیگاردا و ادماش دنبال جیمین میگرده یه شهر تو کره نمونده که اینا نگشته باشنش
برای حفظ غرورش نمیزاره ما ببینیم ولی خودم چندبار دیدم زیرزیرکی گریه میکرد
جیهوپ من واقعا نگرانشم اون داره خودشو نابود میکنه
ولی، از این کاراش به چیزی رو متوجه شدم
•جیهوپ: چی؟ •
•شارین: جیمین برای یونگی فراتر از دوست بچگیاشه•
•جیهوپ: اره اینو منم متوجه ام این علاقه شدیدی که بعد ¹⁵ سال بهش داره زیادی غیر عادیه•
•شارین: من برای اینکه یونگی از این حال دربیاد یه فکری دارم اما نمیدونم تو قبول میکنی یا نه•
•جیهوپ: چه فکری؟ •
𝑳𝒊𝒌𝒆: ⁵²
𝑪𝒐𝒎𝒎𝒆𝒏𝒕𝒔: ⁴⁷
۹.۵k
۱۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.