پارت3
پارت3
_تروهدا بس کن حوصله ندارم
+چرا این چند وقته اینحوری باهام حرف می زنی(با دادگف)
_حواست به حرف زدن ت باشه (هر یه کلمه بلند تر میشد)
_اصن باشه خودت خاستی
_ات تو دلمووو زدیی(به شدت داد)
از زبون ات
صدای شکسته شدن قلبم ذو شنیدم
یعنی چی اینهمه زود ازم گذشتی واقعا این همه سال باهم بودیم خاک شد رفت
اشک توی چشام حلقه زد
+عاشق کسی شدی اره(با گریه و داد)
+عوضی ی اشغال بگوووو(خانم محترم ارامش خود را حفظ کنید)
ات
یهو با سوزشی روی گونم حس کردم
جونگکوک بهم سیلی زد
_یهو دست خودم نبو ی سیلی ی محکم زدم به ات
یهو سزی ات رفت از پله ها بالا
ویو ات
رفتم بالا همه لباسامو بردم گذاشتم تو چمدون تقریبا همه چی تموم شده بود
چمدونو ور داشتم رفتم پایین
تهیونگ ذوی کاناپه نشسته بو
_کجا
+هرجایی که تو نباشی
_خوش امدی(سرد)
خماری
بچه ها امروز چند تا پارت میزارم
_تروهدا بس کن حوصله ندارم
+چرا این چند وقته اینحوری باهام حرف می زنی(با دادگف)
_حواست به حرف زدن ت باشه (هر یه کلمه بلند تر میشد)
_اصن باشه خودت خاستی
_ات تو دلمووو زدیی(به شدت داد)
از زبون ات
صدای شکسته شدن قلبم ذو شنیدم
یعنی چی اینهمه زود ازم گذشتی واقعا این همه سال باهم بودیم خاک شد رفت
اشک توی چشام حلقه زد
+عاشق کسی شدی اره(با گریه و داد)
+عوضی ی اشغال بگوووو(خانم محترم ارامش خود را حفظ کنید)
ات
یهو با سوزشی روی گونم حس کردم
جونگکوک بهم سیلی زد
_یهو دست خودم نبو ی سیلی ی محکم زدم به ات
یهو سزی ات رفت از پله ها بالا
ویو ات
رفتم بالا همه لباسامو بردم گذاشتم تو چمدون تقریبا همه چی تموم شده بود
چمدونو ور داشتم رفتم پایین
تهیونگ ذوی کاناپه نشسته بو
_کجا
+هرجایی که تو نباشی
_خوش امدی(سرد)
خماری
بچه ها امروز چند تا پارت میزارم
۲.۸k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.