پارت آخر از سه پارتی کوک

ویو کوک
اعضا راست میگفتن از اول نباید میومدم با لیا تو رابطه ایشششش دلم واسه ا/ت تنگ شده نکنه بلایی سرخودش‌ بیاره رفتم بیرون دیدم مردم جمع شدن سمت ساختمونی‌ یه دختر دیدم طبقه آخر مجتمع ۲۰ واحدی بود حدودا خیلی شبیه ا/ت بود دقت کردم دیدم ا/ت هس زود وارد مجتمع شدم طبقه آخر و زدم

ویو ا/ت
از این زندگی خسته شدم رفتم سمت یه مجتمع حدود ۲۰ طبقه بود رفتم بالا
پشت بوم وایستادم کلی آدم دور مجتمع جمع شده بود

_ا/ت خواهش میکنم بیا پایین
+چرا تو بهم خیانت کردی نیازی نمیبینم به حرفت گوش بدم
_ا/ت میدونم اشتباه کردم فقط اینکارو نکن (با بغض)
+جناب جئون ممنونم چند سالی باهام زندگی کردید زندگی جدیدتون با لیا خوش بگذره‌

ویو کوک
ا/ت خودشو انداخت پایین

چند وقت بعد
امروز مراسم خاکسپاری ا/ت هست من خیلی پشیمونم همچين فرشته‌ای و از دست دادم اصلا حالم خوش نیس من الان نشستم کنار قبر ا/ت سه ساعت باهاش حرف میزنم
دلم واسه قبلا تنگ شده واسم شیرموز درست می‌کرد ، با موهام بازی می‌کرد
دلم واسه صداش‌ و خندیدنش‌ تنگ شده‌

من الان دیگه افسردگی شدید گرفتم تصمیم گرفتم ‌ پیش ا/ت برم تیغه رو وارد دستم کردم و رگمو زدم

من الان‌ توی اون دنیا هستم و دوباره با ا/ت زندگی میکنم
🤍🐇🤍🐇🤍🐇🤍🐇🤍🐇🤍
این چند پارتی تموم شد

فیک بعد راجب کی باشه؟