من اومدم بعد مدتها ببینین کی برگشته ساقی مخفیتون[لقبیه که
من اومدم بعد مدتها ببینین کی برگشته ساقی مخفیتون[لقبیه که دوستام روم گذاشتن😂😔]
#سناریو
وقتی باهم قهرین و میری بهشون میگن اگر باهام آشتی نکنی جلو چشتت خودمو میکشم[بیاین ایده سناریو بدین بخدا مغزم نمیکشهه]
نامجون. با نگاه ترسناک رو به روت برمیگرده* چی گفتی بیبی گرلم
ا.ت. میگم اگر باها آشتی نکنیم خودمو میکشم
نامجون. شما بیجا میکنی بخوای به خودت آسیب بزنی حالا بیا بغلم
جین. توی گوشی بود هرچی صداش میکردی جوابتو نمیداد
ا.ت. بخدا اگر باهام آشتی نکنی جلوی چشتت خودمو میکشم
جین.*با نگاهی فوق ترسناک به سمتت برمیگرده و با صدای خمار و بم بهت میگه*از کی تا حالا بهت اجازه که به اموال من آسیب بزنی بیبی دال؟ میگیرتت و میشونتت روی پاهاش و در گوشت بهت میگه اگر یبار دیگه همچین چیزی بگی قول نمیدم سه قلو حاملت نکنم و کیس.....
یونگی. با نگاه خمار برمیگرده و سمتت بهت میگه
مثل اینکه از عصبی کردن من خوشت میاد مگه نه بد گرل؟
جیهوپ. آشتی میکنم باهات ولی به شرطی که از این زرا نزنی دیگه بیبیم با صدای فوق بمش درگوشت میگه فهمیدی بیب؟
جیمین. عاح بیب مثل اینکه بهت یاد ندادن نباید به اموال کسی آسیب بزنی هوم؟حالا که اینو گفتی ولی الان ددی به شدت ازت عصبیه پس باید ارومش کنی[پناه برخدا اینا چیه من مینویسمم]
تهیونگ. هومم چی گفتی یبار دیگه تکرار کن
ا.ت. میگم اگر باهام آشتی.....
تهیونگ. نچ نه نمیخوام دیگه ادامه نده خودت تنبیه خودتو تایید کردی
کوک. جانم؟اسیب؟اونم به اموال من؟ اون بیب من و همیشه میخندونی ولی یادته آخرین باری که منو خندوندی خودت به چه عاقبتی افتادی؟ام تا شیش صبح هی خودت میخندیدی[داداشا تا شیش صبح داشتن دعای کمیل میخوندن]حالا هم منتظرم ......
من هیچوقت اینطوری نمینوشتم گفتم یکم تغییر براتون بد نیست ولی به امید خدا آخرین بار بود
یبار یه اسمات از نامجون نوشتم تو تلگرام بود اووو کلاس چهارم بودم😔 هعی امیدوارم خوشتون اومده باشه
#سناریو
وقتی باهم قهرین و میری بهشون میگن اگر باهام آشتی نکنی جلو چشتت خودمو میکشم[بیاین ایده سناریو بدین بخدا مغزم نمیکشهه]
نامجون. با نگاه ترسناک رو به روت برمیگرده* چی گفتی بیبی گرلم
ا.ت. میگم اگر باها آشتی نکنیم خودمو میکشم
نامجون. شما بیجا میکنی بخوای به خودت آسیب بزنی حالا بیا بغلم
جین. توی گوشی بود هرچی صداش میکردی جوابتو نمیداد
ا.ت. بخدا اگر باهام آشتی نکنی جلوی چشتت خودمو میکشم
جین.*با نگاهی فوق ترسناک به سمتت برمیگرده و با صدای خمار و بم بهت میگه*از کی تا حالا بهت اجازه که به اموال من آسیب بزنی بیبی دال؟ میگیرتت و میشونتت روی پاهاش و در گوشت بهت میگه اگر یبار دیگه همچین چیزی بگی قول نمیدم سه قلو حاملت نکنم و کیس.....
یونگی. با نگاه خمار برمیگرده و سمتت بهت میگه
مثل اینکه از عصبی کردن من خوشت میاد مگه نه بد گرل؟
جیهوپ. آشتی میکنم باهات ولی به شرطی که از این زرا نزنی دیگه بیبیم با صدای فوق بمش درگوشت میگه فهمیدی بیب؟
جیمین. عاح بیب مثل اینکه بهت یاد ندادن نباید به اموال کسی آسیب بزنی هوم؟حالا که اینو گفتی ولی الان ددی به شدت ازت عصبیه پس باید ارومش کنی[پناه برخدا اینا چیه من مینویسمم]
تهیونگ. هومم چی گفتی یبار دیگه تکرار کن
ا.ت. میگم اگر باهام آشتی.....
تهیونگ. نچ نه نمیخوام دیگه ادامه نده خودت تنبیه خودتو تایید کردی
کوک. جانم؟اسیب؟اونم به اموال من؟ اون بیب من و همیشه میخندونی ولی یادته آخرین باری که منو خندوندی خودت به چه عاقبتی افتادی؟ام تا شیش صبح هی خودت میخندیدی[داداشا تا شیش صبح داشتن دعای کمیل میخوندن]حالا هم منتظرم ......
من هیچوقت اینطوری نمینوشتم گفتم یکم تغییر براتون بد نیست ولی به امید خدا آخرین بار بود
یبار یه اسمات از نامجون نوشتم تو تلگرام بود اووو کلاس چهارم بودم😔 هعی امیدوارم خوشتون اومده باشه
۱۳.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.