Part 2
Kook pov:
من شیفته اون پسر شده بودم واو خیلی دارک و جذابه هوم مخشو بزنم؟....وات دا فاککک کوک اینا چیه میگی به خودت بیا اما خدایی خیلی خوشگله....شت شت شت داره نگام میکنه نگاهتو بدزد کوک! اما من لجباز تر از این حرفا بودم پس بهش نگاه کردم با یه نیشخند بهم نگاه میکرد اون نیشخندش چه معنی داشت?
Jin pov:
چرا در نگاه اول از اینا خوشم نیومد? چرا شبیه اون قلدرای توی رمانا میمونن؟ ایش جین تو فقط داری زیادی سخت میگیری شاید خوب باشم....ودف آقا من نمیتونم این وضعیتو تحمل کنم اون یارو کیم ناجونجه (جرررر) داره بهم زل میزنه
Lisa pov:
احساس میکنم داره با نگاهش منو سوراخ میکنه! کیم جنی اههه سمت اون یکی اعضاش برگشتم اونا هم داشتن به هم زل می زدن (منظورش تهکوک و نامجینه) جز اون یارو هوسوک و ا.ت که ا.ت هم اصلا به اینجور مسائل اهمیت نمیداد و انگار که اصلا کسی نیومده داشت تمرین ریاضی حل میکرد
اون دو تا جیمین و یونگی چرا توی دهن همن؟ اونم سر کلاس💀 اه بیخیال
Y/n pov:
همینجور که داشتم میخوندن حواسم هم به لیسا ، کوک ، جین هم بود میدیدم دارن زیر نگاهی تازه واردا سوراخ میشن میخواستم همونجا بزنم زیر خنده اما خودمو کنترل کردم استاد برای استراحت رفت بیرون سریع سمت کوک چرخیدم و ریز ریز خندیدم
_ یااااا پرووو ساکتتتت!
کوک گفت و سرمو گذاشتم روی میز دستمو گذاشتم جلوی دهنم دل درد گرفته بودم از خنده
_دیانا تو که نمیخای همون ماهیتابه ی عمه کوک رو بکنم تو دهنت؟
جین گفت و ساکت شدم
_تو به عمه من چیکار داری؟
کوک گفت بازم کم مونده بود خندم بگیره
_جدی جدی سوراخ شدن!
لیسا گفت و اینبار هر چهارتامون خندیدیم
_خیلی وقت بود اینجوری نخندیده بودیما
کوک گفت و همه سری تکون دادیم
_میگم جدیدا احس....
_هوی دختره پرو
مینجی گفت و من فقط پوزخند زدم
_چته؟
گفتم و مینجی خواست موهامو بکشه ولی جا خالی دادم
اون جدا یه دیوونه به تمام معنا بود
_برای اینکه خودتو نشون بدی داد زدی توی کلاس? اه ا.ت تو فکر کردی میتونی با این جور کارت خودنمایی کنی?
_اخی مینجی تو هنوز نفهمیدی که معلم خودش گفت که ساکتتون کنم؟ مینجی کور یا کری؟ میخوام بدونم تو الان واسه چی اومدی رو به روی من داری این حرفا رو میزنی به خودت یه نگاه بنداز!
اهمیت کرد و ساکت شد رفت نشست
_بابا دختر بنازم تو عالی بودی!
لئو گفت و بغلم کرد اون برادر منه منم بغلش کردم
نگاه سنگین یکیو روی خودم حس کردم وات دا؟ به همه نگاه کردم ولی کسی نبود تا اینکه نگاهم روی اون تازه وارد افتاد با اون اخم غلیظش به من و لئو نکاه میکرد منم برای اینکه سو تفاهم نشه حرف زدم
_لئو داداشی برو کلاست عقب میمونیا
_باشه ا.تی (اسمتون رو مخفف کنین الان مثلا اسمم دیاناس اینجوری دیانی اره اینجوری🐢) مراقب خودت باش لیسا ، کوک ، جین مراقبت کنین باییی
_تا بعد!
هر چهار تامون از لئو خداحافظی کردیم و اون نگاه سنگین رو از روی خودم برداشتم هوفف
..........
پارت بعدی هم بزارم یا چی؟
من شیفته اون پسر شده بودم واو خیلی دارک و جذابه هوم مخشو بزنم؟....وات دا فاککک کوک اینا چیه میگی به خودت بیا اما خدایی خیلی خوشگله....شت شت شت داره نگام میکنه نگاهتو بدزد کوک! اما من لجباز تر از این حرفا بودم پس بهش نگاه کردم با یه نیشخند بهم نگاه میکرد اون نیشخندش چه معنی داشت?
Jin pov:
چرا در نگاه اول از اینا خوشم نیومد? چرا شبیه اون قلدرای توی رمانا میمونن؟ ایش جین تو فقط داری زیادی سخت میگیری شاید خوب باشم....ودف آقا من نمیتونم این وضعیتو تحمل کنم اون یارو کیم ناجونجه (جرررر) داره بهم زل میزنه
Lisa pov:
احساس میکنم داره با نگاهش منو سوراخ میکنه! کیم جنی اههه سمت اون یکی اعضاش برگشتم اونا هم داشتن به هم زل می زدن (منظورش تهکوک و نامجینه) جز اون یارو هوسوک و ا.ت که ا.ت هم اصلا به اینجور مسائل اهمیت نمیداد و انگار که اصلا کسی نیومده داشت تمرین ریاضی حل میکرد
اون دو تا جیمین و یونگی چرا توی دهن همن؟ اونم سر کلاس💀 اه بیخیال
Y/n pov:
همینجور که داشتم میخوندن حواسم هم به لیسا ، کوک ، جین هم بود میدیدم دارن زیر نگاهی تازه واردا سوراخ میشن میخواستم همونجا بزنم زیر خنده اما خودمو کنترل کردم استاد برای استراحت رفت بیرون سریع سمت کوک چرخیدم و ریز ریز خندیدم
_ یااااا پرووو ساکتتتت!
کوک گفت و سرمو گذاشتم روی میز دستمو گذاشتم جلوی دهنم دل درد گرفته بودم از خنده
_دیانا تو که نمیخای همون ماهیتابه ی عمه کوک رو بکنم تو دهنت؟
جین گفت و ساکت شدم
_تو به عمه من چیکار داری؟
کوک گفت بازم کم مونده بود خندم بگیره
_جدی جدی سوراخ شدن!
لیسا گفت و اینبار هر چهارتامون خندیدیم
_خیلی وقت بود اینجوری نخندیده بودیما
کوک گفت و همه سری تکون دادیم
_میگم جدیدا احس....
_هوی دختره پرو
مینجی گفت و من فقط پوزخند زدم
_چته؟
گفتم و مینجی خواست موهامو بکشه ولی جا خالی دادم
اون جدا یه دیوونه به تمام معنا بود
_برای اینکه خودتو نشون بدی داد زدی توی کلاس? اه ا.ت تو فکر کردی میتونی با این جور کارت خودنمایی کنی?
_اخی مینجی تو هنوز نفهمیدی که معلم خودش گفت که ساکتتون کنم؟ مینجی کور یا کری؟ میخوام بدونم تو الان واسه چی اومدی رو به روی من داری این حرفا رو میزنی به خودت یه نگاه بنداز!
اهمیت کرد و ساکت شد رفت نشست
_بابا دختر بنازم تو عالی بودی!
لئو گفت و بغلم کرد اون برادر منه منم بغلش کردم
نگاه سنگین یکیو روی خودم حس کردم وات دا؟ به همه نگاه کردم ولی کسی نبود تا اینکه نگاهم روی اون تازه وارد افتاد با اون اخم غلیظش به من و لئو نکاه میکرد منم برای اینکه سو تفاهم نشه حرف زدم
_لئو داداشی برو کلاست عقب میمونیا
_باشه ا.تی (اسمتون رو مخفف کنین الان مثلا اسمم دیاناس اینجوری دیانی اره اینجوری🐢) مراقب خودت باش لیسا ، کوک ، جین مراقبت کنین باییی
_تا بعد!
هر چهار تامون از لئو خداحافظی کردیم و اون نگاه سنگین رو از روی خودم برداشتم هوفف
..........
پارت بعدی هم بزارم یا چی؟
۷.۸k
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.