پارت ۱۷
دیدم پدر مادر ته بودن
+سلام خاله سلام عمو
&دختر گلم چطوری دیگه این نشد باید بهم بگی مامان
+باشه
(٪پدر ته)
٪دخترم منم اینجام
+او سلام پدر جون
&ته کجاس
+ام خوابه
&خوب برو بیدارش کن
+آخه...باشع
ویو ات
رفتم سمت اتاق تهیونگ در زدم
تهیونگ میتونم بیام تو اسلن جواب نمیداد درو باز کردم رفتم تو اتاقش
+ام ته تهیونگ
_هوم (تو خوابو بیداری
دیدم که ته بیدار نمیشه رفتم یکم جلو تر که بیدارش کنم ولی یک دفعه منو تو بغلش گرفت داشت میگفت
_بیبی گرل
+(خنده) ام ته بیدار شو خانوادت اومدن
_مینا یکم بزار بخوابم
درس شنیدم مینا قطره ای اشک رو صورتم جاری شد اون هنوز مینا رو دوست داره همش تقصیر منه که زندگیش اینوری شد از اتاقش اومدم بیرون که یاد پدر مادر ش افتادم
&دخترم چیشد
+بیدار نمیشه
ویو ته
تو خواب بودم انگار یکنفر بیدارم میکرد پاشودم رفتم تو دستشویی لباس خوابمو عوض کردم رفتم تو حال او مامان بابا شما اینجا چکار میکنین
+سلام خاله سلام عمو
&دختر گلم چطوری دیگه این نشد باید بهم بگی مامان
+باشه
(٪پدر ته)
٪دخترم منم اینجام
+او سلام پدر جون
&ته کجاس
+ام خوابه
&خوب برو بیدارش کن
+آخه...باشع
ویو ات
رفتم سمت اتاق تهیونگ در زدم
تهیونگ میتونم بیام تو اسلن جواب نمیداد درو باز کردم رفتم تو اتاقش
+ام ته تهیونگ
_هوم (تو خوابو بیداری
دیدم که ته بیدار نمیشه رفتم یکم جلو تر که بیدارش کنم ولی یک دفعه منو تو بغلش گرفت داشت میگفت
_بیبی گرل
+(خنده) ام ته بیدار شو خانوادت اومدن
_مینا یکم بزار بخوابم
درس شنیدم مینا قطره ای اشک رو صورتم جاری شد اون هنوز مینا رو دوست داره همش تقصیر منه که زندگیش اینوری شد از اتاقش اومدم بیرون که یاد پدر مادر ش افتادم
&دخترم چیشد
+بیدار نمیشه
ویو ته
تو خواب بودم انگار یکنفر بیدارم میکرد پاشودم رفتم تو دستشویی لباس خوابمو عوض کردم رفتم تو حال او مامان بابا شما اینجا چکار میکنین
۱۸.۷k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.