۱۷

۱۷

لونا.
به هر بدبختی که بود کوک و گذاشتم صندلی جلو خودم رفتم عقب نشستم
آقا. اینم داروخونه
لونا.بفرمایید اینم هزینه تاکسی و تمام کمک هاتون
آقا.خواهش میکنم
لونا.خدانگهدار
لونا. رفتم از داروخونه داروی****گرفتم و برگشتم توی ماشین و صندلی جای راننده نشستم
لونا.کوک ...کوک بلند شو
کوک.چی..شده بزار بخوابم
لونا.کووک باید اینو بخوری‌ تا سردرد نشی
کوک.باشه
لونا.یکم ازش خورد بعدش صورتشو جمع کرد
کوک.اه اه مزه پا میده
لونا.تا آخرش باید بخوری
کوک.نمیخوام
لونا.پشر خوبی باش *دستمو نوازش وار روی موهاش کشیدم*فقط یکم دیگه ازش بخور‌ باشه
کوک.با..باشه
لونا.تموم شد بلاخره حالا چیکار کنم گوشیم خاموشه گوشی کوک هم رمز داره آدرس خوابگاه رو هم بلد نیستم خدایاااااا
...مثل اینکه باید توی ماشین بخوابم امشب ...ولی با این لباس چیکار کنم
رفتم صندوق عقب ماشین و نگاه کردم و یک بالشت کوچیک بود برش داشتم یکم اون عقب مقب رو گشتم که یک کیف پیدا کردم بازش کردم که دیدم لباس کوک بود از سر مجبوری یک تیشرت برداشتم رفتم صندلی عقب و به هر بد بختی بود پوشیدمش تیشرتش اینقدر بلند بود که تا جای زانوم میومد رفتم جلو و صندلی هارو تخت کردم به پشت... زیر سر کوک بالشت گذاشتم و خودمم همونجا خوابیدم