ازدواج به سبک اجباری پارت 4

ازدواج به سبک اجباری پارت 4

این چند روز که بيمارستان بودم نتونستم کاری کنم چون جی هوپ از همه جهت حواسش بهم بود گفتم غذا نمیخورم بمیرم بزور غذا رو کرد تو حلقم امروز میخوان مرخصم کنن جی هوپ درو با کرد اومد داخل

جی هوپ:ا/ت لباسات و عوض کن بریم خونه

ا/ت:باش

اومدم لباسم و عوض کنم دیدم همینجور وایستاده نگام میکنه

ا/ت:هوییییی مگه نگفتی لباست و عوض کن؟! برو بیرون که عوض کنم

جی هوپ:نه همینجوری راحتم برم بیرون که دوباره رگت و بزنی؟!

ا/ت:نه نمیزنم

جی هوپ:از کجا مطمئن باشم؟!

ا/ت:آهه باش قول میدم که رگم و نزنم

از اتاق رفت بیرون منم لباسام و عوض کردم از جام بلند شدم رفتم بیرون جی هوپ که بیرون وایستاده بود متوجه اومدن من شد رفتم کنارش دست انداخت دور کمرم و راه افتادیم به طرف بیرون ماشین اونطرف خیابون بود

جی هوپ:همینجا وایستا تا من برم ماشین و بیارم

جی هوپ رفت داخل ماشین نشست داشت دور میزد که یهو یه پسر اومد بهم تنه زد یکی دیگشون هم از پشت چ*سبید بهم با پسری که رو به روم بود درگیر بود نمیدونستم چکار کنم جی هوپ از ماشین پیاده شد و اومد نزدیک اون پسره که از پشت چ*سبیده بود بهم فرار کرد جی هوپ با اون یکی دعوا گرفت

جی هوپ:آشغال عوضی به زن من تنه میزنی هاااااااااااا؟!

یارو:.......

جی هوپ:چرا خفه شدییییی؟! جواب بده

ا/ت:جی هوپ ولش کن انقدر نزن مرد حالا یه غلطی کرد جی هوپ کشتیش ولش کن

بزور جی هوپ و از اون پسر جدا کردم رفتیم داخل ماشین نشستیم به پسره نگاه کردم که افتاده بود رو زمین فک کنم جی هوپ زیاده روی کرد ولی کتک هم خورد بهش نگاه کردم.....

امیدوارم خوشتون اومده باشه 😉💜

#آرمی #بی_تی_اس #نامجون #شوگا #کوکی #تهیونگ #جین #جیمین #جیهوپ #دخترونه