Part 2
روتینمو انجام دادم اماده شدم و رفتم پایین که دخترا پرسیدن کجا میری
هایجیم:پ د ن گفته که برم کمپانی کارم داره
جی اه : باشه مراقب خودت باش😉
هایجیم:اوکی
باییی
همه : بای
سوار ماشین شدم تو راه بودم که...
ته ویو
داشتم اماده میشدم برم کمپانی چون پ د ن کارم داشت از خونه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم که...
هایجیم ویو
اهههه ترافیکه اگه دیر برسم حتما پ د ن منو میکشه نزدیک یه ۴۵دیقه تو ترافیک بودم که هوراااا ترافیک تموم شد با تمام سرعتم رسیدم کمپانی اسانسور خراب بود و من باید از پله ها میومدم با تمام سرعتم دویدم نفسم نمیومد بالا در اتاق رییس رو زدم وقتی گفت بیا تو در رو باز کردم رفتم داخل دیدم که تهیونگ شی هم اونجاس به نشانه احترام خم شدم بهم لبخند زد منم یه لبخند کوچیک زدم
پ د ن : چرا انقدر نفس نفس میزنی؟ چرا انقدر دیر کردی؟
هایجیم :واییی رییس نمیدونید چی کشیدم تا برسم اول که به دست جی اه اونی باز جویی شدم یه ساعت تو ترافیک بودم اسانسور هم که خراب بود با تمام سرعتم دویدم پام پیچ خور نزدیک بود فلج سم(لوس و پیاز داغ زیاد🗿)
ته:(سعی در نخندیدن)
پ د ن : باشه باشه اروم باش تهیونگ هم تازه رسید 😂
هایجیم : تهیونگ شی چرا دیر کرده؟
ته : اهم چه جور بگم وقت خواستم پیاده شم دیدم که دمپایی پوشیدم😅😂
هایجیم:😂 . خوب با من چیکار داشتین؟
ته: پشمام تغییر مود رو!
هایجیم : (موهاشو با دستش پرت میکنه)
پ د ن : با هر دوتون کار دارم یکی از تولید کننده ها از من خواسته که شما مدلش بشید. مایلید برای عکاسی؟
هایجیم: اها خوب برای تبلیغ چیه؟
پ د ن : برند ZARA(وقتی چیزی تو ذهنت نیس🤡🗿)
ته : من اوکیم
هایجیم : اوکیه
پ د ن : خوبه هفته ی بعد عکاسی ساعتشو بعدا بهتون اعلام میکنم
هایجیم : چشم ممنون خوب دیگه با ما کاری ندارین؟
پ د ن: نه میتونید برید
هایجیم: باییی
ته: بای
پ د ن : بای😂
هایجیم:پ د ن گفته که برم کمپانی کارم داره
جی اه : باشه مراقب خودت باش😉
هایجیم:اوکی
باییی
همه : بای
سوار ماشین شدم تو راه بودم که...
ته ویو
داشتم اماده میشدم برم کمپانی چون پ د ن کارم داشت از خونه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم که...
هایجیم ویو
اهههه ترافیکه اگه دیر برسم حتما پ د ن منو میکشه نزدیک یه ۴۵دیقه تو ترافیک بودم که هوراااا ترافیک تموم شد با تمام سرعتم رسیدم کمپانی اسانسور خراب بود و من باید از پله ها میومدم با تمام سرعتم دویدم نفسم نمیومد بالا در اتاق رییس رو زدم وقتی گفت بیا تو در رو باز کردم رفتم داخل دیدم که تهیونگ شی هم اونجاس به نشانه احترام خم شدم بهم لبخند زد منم یه لبخند کوچیک زدم
پ د ن : چرا انقدر نفس نفس میزنی؟ چرا انقدر دیر کردی؟
هایجیم :واییی رییس نمیدونید چی کشیدم تا برسم اول که به دست جی اه اونی باز جویی شدم یه ساعت تو ترافیک بودم اسانسور هم که خراب بود با تمام سرعتم دویدم پام پیچ خور نزدیک بود فلج سم(لوس و پیاز داغ زیاد🗿)
ته:(سعی در نخندیدن)
پ د ن : باشه باشه اروم باش تهیونگ هم تازه رسید 😂
هایجیم : تهیونگ شی چرا دیر کرده؟
ته : اهم چه جور بگم وقت خواستم پیاده شم دیدم که دمپایی پوشیدم😅😂
هایجیم:😂 . خوب با من چیکار داشتین؟
ته: پشمام تغییر مود رو!
هایجیم : (موهاشو با دستش پرت میکنه)
پ د ن : با هر دوتون کار دارم یکی از تولید کننده ها از من خواسته که شما مدلش بشید. مایلید برای عکاسی؟
هایجیم: اها خوب برای تبلیغ چیه؟
پ د ن : برند ZARA(وقتی چیزی تو ذهنت نیس🤡🗿)
ته : من اوکیم
هایجیم : اوکیه
پ د ن : خوبه هفته ی بعد عکاسی ساعتشو بعدا بهتون اعلام میکنم
هایجیم : چشم ممنون خوب دیگه با ما کاری ندارین؟
پ د ن: نه میتونید برید
هایجیم: باییی
ته: بای
پ د ن : بای😂
۷۳۹
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.