وقتی بیدار شدم❤️پارت(۲)

به خونه رسیدیم وپیاده شدم بغلش کردم و به داخل خونه بردم پسرا گفتن که این کیه؟
تهیونگ:گفتم بعدا تعریف می کنم فعلا باید ببریمش تو خونه بردمش تو اتاق خودم گذاشتمش روی تخت با دکتر تماس گرفتم
تهیونگ/دکتر لطفا سریع بیایین خونه ما
دکتر/حتما سریع خودمو میرسونم
دکتر اومد ...
دکتر:یه سرم بهش وصل کردم تا چند ساعت دیگه بهوش میاد دارو هاش رو بگیرین و مراقبش باشین امکان داره سرگیجه داشته باشه.
من فعلا میرم اگه مشکلی بود باهام تماس بگیرید.
دکتر رفت......
تهیونگ: کوکی میشه بگی دارو ها رو بگیرن
کوکی:حتما الان به نگهبان میگم
آقای.....میشه این دارو ها رو بگیرین
تهیونگ/داره چشماشو باز میکنه پسرا
ا/ت وایییی شما کی هستین؟ اینجا کجاست؟
من اینجا چیکار میکنم؟
تهیونگ/خانم آروم باشین خطری نیست
بفرمایید آب بخورید
ا/ت آب روخوردم و لیوان رو بهشون دارم
تهیونگ جریان رو برای همه و من تعریف کرد
ازشون خواستم که گوشیمو بهم بدن گوشیمو نگاه کردم
دل آرام☘️