به عشقِ هیچکس ها می خوابم
به عشقِ هیچکس ها میخوابم
به هوسِ هیچ هوایی
به هوای هیچ هوسی
میگذارم روزهایِ بی اتفاقِ هفته
بر موازاتِ روزگارِ من
از جسم و روحِ من عبور کنند
غروب هر روز
قطار زنگ زده ِ لحظه هایم
مثل یک بغضِ آهنین
درست روی گلوگاهِ من ترمز میکند
ایستگاهی متروک
بی هیچ مسافری
و قطاری که بی عشق
نه پایِ کندن دارد
نه جانِ ماندن
..غروب هر روز
قطارم سوت میکشد
من... دود میشوم
به هوسِ هیچ هوایی
به هوای هیچ هوسی
میگذارم روزهایِ بی اتفاقِ هفته
بر موازاتِ روزگارِ من
از جسم و روحِ من عبور کنند
غروب هر روز
قطار زنگ زده ِ لحظه هایم
مثل یک بغضِ آهنین
درست روی گلوگاهِ من ترمز میکند
ایستگاهی متروک
بی هیچ مسافری
و قطاری که بی عشق
نه پایِ کندن دارد
نه جانِ ماندن
..غروب هر روز
قطارم سوت میکشد
من... دود میشوم
۱۴۹
۰۳ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.