عشق لجباز من پارت 25
قلب هیونجین برای بار چندم پودر شد
اون......حامله اس؟
اگه غرورش نبود تا الان زده بود زیر گریه
جئون سر پرستارا داد می زد و تهدیدشون می کرد
""10:32pm بیمارستان سئول""
دکتر از اتاق عمل بیرون اومد و دستکش هاشو دراورد
دکتر:همراهان خانم کیم؟
کوک:بله من همسرشم
دکتر:ایشون هنوز خطر مرگ دارن و نمی تونن حرف بزنن ولی می تونین ببینینش تا چند دقیقا به هوش میان
هیونجین با دو به سمت اتاق رفت که توسط جئون پس زده شد
کوک:کجا؟
هیونجین به صورت کوک نگاه کرد و به سمت حیاط بیمارستان رفت
جنی با دو به سمت هیونجین رفت و با گریه گفت
جنی:هیون ا/ت کجاست*گریه و داد*
هیونجین و جنی وارد اتاق ا/ت
دستگاه های زیادی بهش وصل بود و این قلب هیونجینو به درد میاورد
چشمای ا/ت نیمه باز بود و زیرلب چیزی می گفت
هیونجین نزدیکش شد که
ا/ت:و....ویدیو*زمزمه*
هیون:چی ویدیو؟*بغض*
ا/ت:خ...خونه .....برو ببینش
که چشماش بسته شد...................
اون......حامله اس؟
اگه غرورش نبود تا الان زده بود زیر گریه
جئون سر پرستارا داد می زد و تهدیدشون می کرد
""10:32pm بیمارستان سئول""
دکتر از اتاق عمل بیرون اومد و دستکش هاشو دراورد
دکتر:همراهان خانم کیم؟
کوک:بله من همسرشم
دکتر:ایشون هنوز خطر مرگ دارن و نمی تونن حرف بزنن ولی می تونین ببینینش تا چند دقیقا به هوش میان
هیونجین با دو به سمت اتاق رفت که توسط جئون پس زده شد
کوک:کجا؟
هیونجین به صورت کوک نگاه کرد و به سمت حیاط بیمارستان رفت
جنی با دو به سمت هیونجین رفت و با گریه گفت
جنی:هیون ا/ت کجاست*گریه و داد*
هیونجین و جنی وارد اتاق ا/ت
دستگاه های زیادی بهش وصل بود و این قلب هیونجینو به درد میاورد
چشمای ا/ت نیمه باز بود و زیرلب چیزی می گفت
هیونجین نزدیکش شد که
ا/ت:و....ویدیو*زمزمه*
هیون:چی ویدیو؟*بغض*
ا/ت:خ...خونه .....برو ببینش
که چشماش بسته شد...................
۱۰.۰k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.