دشمن قدیمی part 3
رفتم تو دیدم که اون شخص جیهوپه همونی که تو دوران دبیرستان منو اذیت میکرد!!!
ویو هوپی:
یه پرستار اومد تو وقتی منو دید شکه شد انگار منو میشناخت!
جیهوپ:سلام
ات:عا سلام ببخشید من پرستار جدیدتونم پرستار قبلی به علت یک سری مسائل دیگه نمیان من جاشون اومدم الانم باید پانسمانتون رو عوض کنم
جیهوپ:بله بفرمایین
اون دختره خیلی خوشگله ازش خوشم اومده ولی انگار یه جورایی آشنا میزنه
ویو ات:
اون جیهوپ بود سعی کردم طبیعی رفتار کنم که منو نشناسه پس خیلی عادی رفتم کنارش لباسش رو یکمی بالا زدم تا جای عملش که پانسمان شده بود رو عوض کنم
پانسمانش رو عوض کردم و رفتم بیرون
برگشتم خونه و همینجور داشتم به جیهوپ فکر میکردم که یادم به سونگ مین افتاد دوست قدیمیم
بهش زنگ زدم
سونگ مین:الو؟
ات:الو سونگ مین
بچه ها سونگ مین رو با س میزارم
س:ببینم ات تویی؟
ات:آره خودمم چه خبرا رفیق یدیمی؟
س:هیچی بابا از اون موقع که تو رفتی مدرسه شده سوت و کور روز کاریت چطور بود؟
ات:مثل همیشه راستی سونگ مین یه سوالی ازت دارم جیهوپ که همش منو آذیت میکرد یادته که به خاطر اذیت های اون از مدرسه رفتم؟
س:آره چطور مگه؟
ات:امروز تو بیمارستان دیدمش
س:تو بیمارستان چیکار میکرد؟
ات:عمل کرده بود
س:آها تو رو شناخت؟
ات:نه نشناخت منو
س: جیهوپ از اون موقع خیلی عوض شده پسر خیلی خوبی شده اگه دوس داری بهش بگو کی هستی
ات:دیوونه شدی مگه اینکه تو خواب ببینی من ازش بدم میاد برم بهش بگم من همونم که اذیتش میکردی؟
برو بابا
س:خیله خوب هرطور راحتی کاری نداری؟
ات:نه خدافظ
س:خدافظ
پایان مکالمه
سونگ مین میگفت که جیهوپ خیلی تغییر کرده ولی من نمیخوام بهش بگم پس ولش کن و گرفتم خوابیدم
#جیهوپ #جین #نامجون #جیمین #کوک #تهیونگ #جونگکوک #شوگا #یونگی #هوسوک #بی_تی_اس #وانشات #فیک #فیکبیتیاس #بیتیاس #عاشقانه #تهکوک #تهمین #ویکوک #عاشقانه #فیک
ویو هوپی:
یه پرستار اومد تو وقتی منو دید شکه شد انگار منو میشناخت!
جیهوپ:سلام
ات:عا سلام ببخشید من پرستار جدیدتونم پرستار قبلی به علت یک سری مسائل دیگه نمیان من جاشون اومدم الانم باید پانسمانتون رو عوض کنم
جیهوپ:بله بفرمایین
اون دختره خیلی خوشگله ازش خوشم اومده ولی انگار یه جورایی آشنا میزنه
ویو ات:
اون جیهوپ بود سعی کردم طبیعی رفتار کنم که منو نشناسه پس خیلی عادی رفتم کنارش لباسش رو یکمی بالا زدم تا جای عملش که پانسمان شده بود رو عوض کنم
پانسمانش رو عوض کردم و رفتم بیرون
برگشتم خونه و همینجور داشتم به جیهوپ فکر میکردم که یادم به سونگ مین افتاد دوست قدیمیم
بهش زنگ زدم
سونگ مین:الو؟
ات:الو سونگ مین
بچه ها سونگ مین رو با س میزارم
س:ببینم ات تویی؟
ات:آره خودمم چه خبرا رفیق یدیمی؟
س:هیچی بابا از اون موقع که تو رفتی مدرسه شده سوت و کور روز کاریت چطور بود؟
ات:مثل همیشه راستی سونگ مین یه سوالی ازت دارم جیهوپ که همش منو آذیت میکرد یادته که به خاطر اذیت های اون از مدرسه رفتم؟
س:آره چطور مگه؟
ات:امروز تو بیمارستان دیدمش
س:تو بیمارستان چیکار میکرد؟
ات:عمل کرده بود
س:آها تو رو شناخت؟
ات:نه نشناخت منو
س: جیهوپ از اون موقع خیلی عوض شده پسر خیلی خوبی شده اگه دوس داری بهش بگو کی هستی
ات:دیوونه شدی مگه اینکه تو خواب ببینی من ازش بدم میاد برم بهش بگم من همونم که اذیتش میکردی؟
برو بابا
س:خیله خوب هرطور راحتی کاری نداری؟
ات:نه خدافظ
س:خدافظ
پایان مکالمه
سونگ مین میگفت که جیهوپ خیلی تغییر کرده ولی من نمیخوام بهش بگم پس ولش کن و گرفتم خوابیدم
#جیهوپ #جین #نامجون #جیمین #کوک #تهیونگ #جونگکوک #شوگا #یونگی #هوسوک #بی_تی_اس #وانشات #فیک #فیکبیتیاس #بیتیاس #عاشقانه #تهکوک #تهمین #ویکوک #عاشقانه #فیک
۷.۸k
۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.