مافیای خرگوشی

پارت 11
ا/ت: اومدممم..وواایی که چقدر گشنمه
کوک: خنده*
ا/ت: به چی میخندی؟
کوک: به کیوتیش.. بخور بخور.. :)
ا/ت: :)
***
کوک: بعد شستن غذا ها و و کمک کردن به ا/ت برای کار های خونه و یونا نشستیم رو کاناپه و به هم تکیه دادیم و باهم فیلم دیدیم...میبینی مادر و پدر شدن چه خوبه؟
ا/ت: اهوم...بریم خرید
کوک: چیی؟.. ا/ت تو حالت خوبه؟
ا/ت: آرومم چته؟.. بچه خوابیده
کوک: تو یک سال شاید به زور چهاربار بریم خرید..اونم بعضی هاش تو مسافرته..تب نداری؟
ا/ت: خیلی وقته..اصلا ولش کن
کوک: نه..اگه بخوای میریم..پاشو لباس بپوش بریم :)
*
یونا: مامااا...
کوک: دخترم بشین تو کالسکه دیگه
یونا: آب
ا/ت: شیشه ش رو دادم دستس*.. بیا مامانی
کوک:( ادکلن و هندزفری و چند دست پیراهن زنانه و مردانه گرفتیم و برای خودمون لباس زیر گرفتیم و همچنین یک دست کت شلوار برای من)...من گشنمه
ا/ت: بیا یک کافه پیدا کنیم!
*
گارسون: چی میل دارید؟
کوک: من..یک شیرمو
ا/ت: منم همینطور..حوس کردم ( خنده)
کوک: سه تاش کنید..برای یونا..
گارسون: پس سه تا شیرموز؟!
کوک و ا/ت: بلع
گارسون: یک چند دقیقه دیگه خدمتتون میارم
کوک: مرسی
یونا: بیدار شدن*
کوک: شلام...بیدار شدی؟..قربونت برمم من ( بچگونه)
یونا: ( خنده)
کوک: الان سه تایی شیرموز میخوریم باشع؟..الان به دخترم شیرموز میدممم بخوره
*
گارسون: بفرمایید *
کوک و ا/ت: مرسی
کوک: یونا رو نشوندم رو خودم و شیرموزش رو ریختم رو شیشه اش و دادم بهش بخوره*.. بخور بخور..خوشمزه اس؟.. میدونم..دختر خودمی
ا/ت: خیلی خوبه
کوک: دقیقا