𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۵ پارت ۱۸
جیکی_راست میگه کجا؟؟؟
ته_به شما چه؟
_عههه بی ادبی نکن...میریم جایی یک سورپرایز دارم
جیکی_چه سورپرایزییی😍🥴
جیمی_ای بابا اوکی برین بسلامت
تهسونگ دستمو کشید و برد
ته_ا.ت؟
_جونم
ته_کنسرتمون میای دیگه اره؟
_دیوونه شدی معلومه که میام اولین کنسرتتون رو نیام؟
ته_گفتم شاید نیای
_خل شدیا
ته_فرداشم فن ساینه
_وای خداای مننننن میام ازت کای امضا میگیرم
ته_و منم با اشتیاق بهت کلی امضا میدم
خندیدیم و سوار ون شدیم
بادیگارد_خب جناب کیم کجا قراره بریم؟
ته_نمیدونم از خانم بپرسین
_میریم پرورشگاه حیوانات
راننده هم به همونجا رفت بعد ۳۰مین رسیدیم(مین ینی دقیقه /= )
پیاده شدیم با ته و رفتم داخل به سمت خانم سولی رفتم با دیدنم خیلی خوشحال شد
سولی_دخترممم
_خانم سولیییی
بغلم کرد و گونمو بوسید
سولی_دختر قشنگم خیلی وقته نیومده بودی دلم برات یک ذره شده بود حتی جسینا و یونگی هم دلتنگتن
_فداشون بشم من حالشون خوبه؟
سولی_اره خوبن ولی چند وقته خیلی بی قرارن
_دیگه این بی قراری قراره تموم بشه(چه قرار تو قرار شد\: )
سولی_خبریه؟
_امروز میبرمشون
سولی_جدی میگی؟چه خوب
_اره دیگه بالاخره تونستم به ارزوم برسم
سولی_بالاخره ایدول شدی؟
_اره
سولی_وای خدایی منننن بیا بغلم
سولی جون رو بغل کرد که تهیونگ اهم اهم کرد
سولی_این اقای جذاب کی هستن؟
ته_بنده دوست پسر ا.ت ام کیم تهیونگ
سولی_عضو بی تی اس؟از دیدنتون خوشحالم دخترم طرفدار شماست میگه بایسش هم شما هستین
ته_چه عالی...به دخترتون بگین که کنسرت داریم بزودی حتما بیاد
سولی_حتما بلیط براش تهیه میکنم(انقد که تهیونگ تهیونگ نوشتم کم بود تهیه رو هم بنویسم تهیونگ😂😐)
_خب جسینا و یونگی کجان؟
سولی_بیا بریم تا نشونت بدمشونسولی جون متو برد به یک اتاق که پر از قفس های بزرگ و کوچیک بود یکم دقت کردم جسینا و یونگی رو از دور دیدم بدو رفتم جلو اولش نشناخت منو جسینا اما بعدش خیلی زود به میو میو کردن در اومد در قفسو باز کردم و بغلش کردم بدجور دلتنگش بودم اونم انگار دلتنگم بود
ته_دخترت ایشونه؟
_هوممم قربونش برم من دختر قشنگم............
ته_به شما چه؟
_عههه بی ادبی نکن...میریم جایی یک سورپرایز دارم
جیکی_چه سورپرایزییی😍🥴
جیمی_ای بابا اوکی برین بسلامت
تهسونگ دستمو کشید و برد
ته_ا.ت؟
_جونم
ته_کنسرتمون میای دیگه اره؟
_دیوونه شدی معلومه که میام اولین کنسرتتون رو نیام؟
ته_گفتم شاید نیای
_خل شدیا
ته_فرداشم فن ساینه
_وای خداای مننننن میام ازت کای امضا میگیرم
ته_و منم با اشتیاق بهت کلی امضا میدم
خندیدیم و سوار ون شدیم
بادیگارد_خب جناب کیم کجا قراره بریم؟
ته_نمیدونم از خانم بپرسین
_میریم پرورشگاه حیوانات
راننده هم به همونجا رفت بعد ۳۰مین رسیدیم(مین ینی دقیقه /= )
پیاده شدیم با ته و رفتم داخل به سمت خانم سولی رفتم با دیدنم خیلی خوشحال شد
سولی_دخترممم
_خانم سولیییی
بغلم کرد و گونمو بوسید
سولی_دختر قشنگم خیلی وقته نیومده بودی دلم برات یک ذره شده بود حتی جسینا و یونگی هم دلتنگتن
_فداشون بشم من حالشون خوبه؟
سولی_اره خوبن ولی چند وقته خیلی بی قرارن
_دیگه این بی قراری قراره تموم بشه(چه قرار تو قرار شد\: )
سولی_خبریه؟
_امروز میبرمشون
سولی_جدی میگی؟چه خوب
_اره دیگه بالاخره تونستم به ارزوم برسم
سولی_بالاخره ایدول شدی؟
_اره
سولی_وای خدایی منننن بیا بغلم
سولی جون رو بغل کرد که تهیونگ اهم اهم کرد
سولی_این اقای جذاب کی هستن؟
ته_بنده دوست پسر ا.ت ام کیم تهیونگ
سولی_عضو بی تی اس؟از دیدنتون خوشحالم دخترم طرفدار شماست میگه بایسش هم شما هستین
ته_چه عالی...به دخترتون بگین که کنسرت داریم بزودی حتما بیاد
سولی_حتما بلیط براش تهیه میکنم(انقد که تهیونگ تهیونگ نوشتم کم بود تهیه رو هم بنویسم تهیونگ😂😐)
_خب جسینا و یونگی کجان؟
سولی_بیا بریم تا نشونت بدمشونسولی جون متو برد به یک اتاق که پر از قفس های بزرگ و کوچیک بود یکم دقت کردم جسینا و یونگی رو از دور دیدم بدو رفتم جلو اولش نشناخت منو جسینا اما بعدش خیلی زود به میو میو کردن در اومد در قفسو باز کردم و بغلش کردم بدجور دلتنگش بودم اونم انگار دلتنگم بود
ته_دخترت ایشونه؟
_هوممم قربونش برم من دختر قشنگم............
۲۲.۴k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.