p6
از زبان راوی
پسرا و جیوو با دو اومدن پیش تهیونگ
جیوو : ات....
تهیونگ : چرا اینطور نگا میکنی نامجون برو جعبه کمکای اولیه رو بیار( داد )
نامجون رف و جعبه کمکای اولیه رو اورد و شکم ات رو پانسمان کرد
نامجون : خون زیادی از دس داده بدنش سرده و لباش سفید شدن
جیوو : ات( بغض)
کوک : هی گریه نکن حالش خوب میشه
و ما یونگی رو داریم ک همه چیو ب چپش گرفته و انگشت میزنه ب خون ات ک رو زمینه و دستشو میلیسه 😔
جیمین : اینو نگا
یونگی : ب من چ خودتون نگران دختره شدین
جیمین : خو از زمین نخور کثیفه
یونگی : خوشمزس
تهیونگ : بسه دیگه شما دوتا!
تهیونگ ات رو بلند کرد برد تو اتاقش و رف بیرون عمارت
جیهوپ : این چرا اینطور شده 😐 ( تهیونگ ومپایری با قلبی سنگی و دلش واسه هیچکی نمیسوخت 😔👍)
جیمین : نمیدونم. من فک کردم ات رو میخوره
جیهوپ : عجیب شده
یونگی : احتمال اینکه عاشقش شده 🗿
پسرا :....
یونگی : احتمال داره 👍
جین : راس میگیا
جونگ کوک : نمردیم و دیدیم تهیونگ عاشق میشه
نامجون : کافیه دیگ اومد
از زبان ات
نور تو چشمام اذیتم میکرد چشمامو بازم کردم دیدم جیوو پیشمه
ات : جیوو..متاسفم.گزاشتم همچین جایی گیر بیفتیم
جیوو : چیزیه ک شده الان مهم سلامتیته.خوبی الان؟
ات : اوهوم لبخند *
با صدای در از جام پریدم تهیونگ بود
تهیونگ : مهمون داریم. از اتاق نیاین بیرون یا اینکه وانمود کنید خدمتکارید جونگ کوک میاد پیشتون میمونه و اینکه بهتره ات نیاد بیرون چون بوی خون ک ب مشام ومپایرا بخوره مستقیم میان سمتش
جیوو : باشه
تهیونگ رف بیرون
ات : من چرا تو اتاقشم اصن؟
جیوو : خودش بلندت کرد اوردت اینجا
ات : هوممم•-•
جیوو : ولی خدایی خیلی جذابن 🗿
ات : اوهوم •-•..ولی من فک میکردم میمیرم
جیوو : خدا نکنه گوزو زبونتو گاز بگیر
ات : باشه•-•( ات زبونشو گاز گرف)
جیوو : خاک تو سر اسکلت 🗿
شرایط پارت بعد 80 لایک
گایزحمایت کم شده واس همین تا شرطا نرسن پارت بعد رو نمیزارم
پسرا و جیوو با دو اومدن پیش تهیونگ
جیوو : ات....
تهیونگ : چرا اینطور نگا میکنی نامجون برو جعبه کمکای اولیه رو بیار( داد )
نامجون رف و جعبه کمکای اولیه رو اورد و شکم ات رو پانسمان کرد
نامجون : خون زیادی از دس داده بدنش سرده و لباش سفید شدن
جیوو : ات( بغض)
کوک : هی گریه نکن حالش خوب میشه
و ما یونگی رو داریم ک همه چیو ب چپش گرفته و انگشت میزنه ب خون ات ک رو زمینه و دستشو میلیسه 😔
جیمین : اینو نگا
یونگی : ب من چ خودتون نگران دختره شدین
جیمین : خو از زمین نخور کثیفه
یونگی : خوشمزس
تهیونگ : بسه دیگه شما دوتا!
تهیونگ ات رو بلند کرد برد تو اتاقش و رف بیرون عمارت
جیهوپ : این چرا اینطور شده 😐 ( تهیونگ ومپایری با قلبی سنگی و دلش واسه هیچکی نمیسوخت 😔👍)
جیمین : نمیدونم. من فک کردم ات رو میخوره
جیهوپ : عجیب شده
یونگی : احتمال اینکه عاشقش شده 🗿
پسرا :....
یونگی : احتمال داره 👍
جین : راس میگیا
جونگ کوک : نمردیم و دیدیم تهیونگ عاشق میشه
نامجون : کافیه دیگ اومد
از زبان ات
نور تو چشمام اذیتم میکرد چشمامو بازم کردم دیدم جیوو پیشمه
ات : جیوو..متاسفم.گزاشتم همچین جایی گیر بیفتیم
جیوو : چیزیه ک شده الان مهم سلامتیته.خوبی الان؟
ات : اوهوم لبخند *
با صدای در از جام پریدم تهیونگ بود
تهیونگ : مهمون داریم. از اتاق نیاین بیرون یا اینکه وانمود کنید خدمتکارید جونگ کوک میاد پیشتون میمونه و اینکه بهتره ات نیاد بیرون چون بوی خون ک ب مشام ومپایرا بخوره مستقیم میان سمتش
جیوو : باشه
تهیونگ رف بیرون
ات : من چرا تو اتاقشم اصن؟
جیوو : خودش بلندت کرد اوردت اینجا
ات : هوممم•-•
جیوو : ولی خدایی خیلی جذابن 🗿
ات : اوهوم •-•..ولی من فک میکردم میمیرم
جیوو : خدا نکنه گوزو زبونتو گاز بگیر
ات : باشه•-•( ات زبونشو گاز گرف)
جیوو : خاک تو سر اسکلت 🗿
شرایط پارت بعد 80 لایک
گایزحمایت کم شده واس همین تا شرطا نرسن پارت بعد رو نمیزارم
۱۰۵.۴k
۲۴ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.