فیک عشقه زیبا
ادامه پارته 1
وقتی رفیتم اوتاق گوشیه جونکوک زنگ خورد
جونگوک :تو برو من بعدن میام
ات:باشه
رفتم سمته پنجره اوتاق خیلی قشنگ بود وایخدا این منظره از اوتاقه رئیس خیلی قشنگ تره وای خدا روبه گلدون کردم
توچرا لبن قد خراب شدی
گلا خوشک شده بودن
اگه تویه همچین اوتاقی باشه معلومه که اینحوری میشه
(این فقد یه فیکه بس بد برداشت نکنید)
ویو کوک وقتی رفتم تویه اوتاقم دیدم که ات داره راجبم با خودش هرف میزنه
کوک: من خودن دوست دارم خوشک باشه
ات:ررئیس (با لکنت
کوکی : هال که دوست نداری خودت آب بهش بده که زنده گی کنه نه
ات:اره خوبه اینم فکره خوبه
( وقتی داشت هرف میزد کوکی بهش نزدیک میشد و اتبه خودت اومدی دیدی که کوکی بهت نزدیک شده بود
ات:رئیس چیکار میکنید
کومی:هیچی خیلی قشنگ هرف میزنی هرفاتو خیلی دوست دارم
ات:اره هرفایه منو همه دوست دارم راستی باید برم
داشتم میرتم که پام لیس خورد و
ویو کوک داشت از دستم فرار میکرد که پاش گیر کرد به میز و میافتاد که گرفتم
چشمامو بسته بودم که
کوک: میتونی چشماتو باز کنی
ات:اگه باز کنم هتما با چشمایه شما روبه رو میشم
کوک: چشماتو باز کن مگرنه میدازمت
ات: باشه باشه باز میکنم فقد منو ول نکن
دستاشو سفت گزاشته بود رویه گردنه کوک
ارمو چشمامو باز کردم که با لبخنده خوشکله کوکی واجه شدم
ات: ممنونم ( با هالته خنده
کوک:الان چی ولت کنم
ات:نه نه
ویو کوک میخاستم ازیتش کنم یخورده دستامو شول کردن مه یوهی با دستاش پیراهنمو به سمته خودش کشید و دکمه پیراهنمو کن
ات:وای چیکار کردم ببخشید
اسلاید 1 لباسه ات
خوب این اولین فیکم هست و خدا کنه دوست داشته باشین مرسی اگه همایت کینید
وقتی رفیتم اوتاق گوشیه جونکوک زنگ خورد
جونگوک :تو برو من بعدن میام
ات:باشه
رفتم سمته پنجره اوتاق خیلی قشنگ بود وایخدا این منظره از اوتاقه رئیس خیلی قشنگ تره وای خدا روبه گلدون کردم
توچرا لبن قد خراب شدی
گلا خوشک شده بودن
اگه تویه همچین اوتاقی باشه معلومه که اینحوری میشه
(این فقد یه فیکه بس بد برداشت نکنید)
ویو کوک وقتی رفتم تویه اوتاقم دیدم که ات داره راجبم با خودش هرف میزنه
کوک: من خودن دوست دارم خوشک باشه
ات:ررئیس (با لکنت
کوکی : هال که دوست نداری خودت آب بهش بده که زنده گی کنه نه
ات:اره خوبه اینم فکره خوبه
( وقتی داشت هرف میزد کوکی بهش نزدیک میشد و اتبه خودت اومدی دیدی که کوکی بهت نزدیک شده بود
ات:رئیس چیکار میکنید
کومی:هیچی خیلی قشنگ هرف میزنی هرفاتو خیلی دوست دارم
ات:اره هرفایه منو همه دوست دارم راستی باید برم
داشتم میرتم که پام لیس خورد و
ویو کوک داشت از دستم فرار میکرد که پاش گیر کرد به میز و میافتاد که گرفتم
چشمامو بسته بودم که
کوک: میتونی چشماتو باز کنی
ات:اگه باز کنم هتما با چشمایه شما روبه رو میشم
کوک: چشماتو باز کن مگرنه میدازمت
ات: باشه باشه باز میکنم فقد منو ول نکن
دستاشو سفت گزاشته بود رویه گردنه کوک
ارمو چشمامو باز کردم که با لبخنده خوشکله کوکی واجه شدم
ات: ممنونم ( با هالته خنده
کوک:الان چی ولت کنم
ات:نه نه
ویو کوک میخاستم ازیتش کنم یخورده دستامو شول کردن مه یوهی با دستاش پیراهنمو به سمته خودش کشید و دکمه پیراهنمو کن
ات:وای چیکار کردم ببخشید
اسلاید 1 لباسه ات
خوب این اولین فیکم هست و خدا کنه دوست داشته باشین مرسی اگه همایت کینید
۶.۱k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.