دو پارتی از مایکی خط زمانی بونتن
از زبان مایکی
امروز دیگه میرم پیش ا.ت دلم براش تنگ شده نزدیک یه ماه پیشش نبودم مطمئنم رفتم اونجا باید نازشو بکشم
دیگه رسیدم خونه رفتم داخل همین که به دم در خونه رسیدم یه شماره ناشناس پیام داد این وقت شب کی میتونه پیام بده
پیام: سلام مایکی من یه دوستم و میخوام بهت یه کمکی کنم ا.ت داره بهت خیانت میکنه ( با یه عکس که ا.ت داشت دشمن مایکی رو میبوسید)
خیلی عصبانی شدم یعنی چی عکس برای یکی از بچه ها فرستادم تا ببینم فتوشاپ هست یا نه وارد خونه شدم ا.ت جلو در وایساده
ا.ت : خسته نباشی بیا د...
مایکی : وسایلات و جمع کن از خونه من برو بیرون(با داد فرا بنفش)
ا.ت: چ..چی(شک زده )
مایکی دست ا.ت گرفت و خونه انداختش بیرون
ا.ت :مایکی داری چیکار میکنی
مایکی : دیگه نمیخام ببینمت برو پیش همونی که داشتی باهاش بهم خیانت میکردی
امشب بقیه رو میزارم با یه تک پارتی از چیفویو الان نمیتونم بنویسم
امروز دیگه میرم پیش ا.ت دلم براش تنگ شده نزدیک یه ماه پیشش نبودم مطمئنم رفتم اونجا باید نازشو بکشم
دیگه رسیدم خونه رفتم داخل همین که به دم در خونه رسیدم یه شماره ناشناس پیام داد این وقت شب کی میتونه پیام بده
پیام: سلام مایکی من یه دوستم و میخوام بهت یه کمکی کنم ا.ت داره بهت خیانت میکنه ( با یه عکس که ا.ت داشت دشمن مایکی رو میبوسید)
خیلی عصبانی شدم یعنی چی عکس برای یکی از بچه ها فرستادم تا ببینم فتوشاپ هست یا نه وارد خونه شدم ا.ت جلو در وایساده
ا.ت : خسته نباشی بیا د...
مایکی : وسایلات و جمع کن از خونه من برو بیرون(با داد فرا بنفش)
ا.ت: چ..چی(شک زده )
مایکی دست ا.ت گرفت و خونه انداختش بیرون
ا.ت :مایکی داری چیکار میکنی
مایکی : دیگه نمیخام ببینمت برو پیش همونی که داشتی باهاش بهم خیانت میکردی
امشب بقیه رو میزارم با یه تک پارتی از چیفویو الان نمیتونم بنویسم
۲.۷k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.