رقص مرگ
قسمت②
+داشتم میرفتم که یه چیزی دیدم...
روی میز 23یه اسلحه بود بادیگاردا داشتن نزدیک میشدن اینجور جاها یک ثانیه دیر کردن موجب مرگ یه انسان یا میلیون ها انسان بشه...
تا خواستن دستام رو بگیرن اسلحه رو برداشتم و سمت همون مرتیکه گذاشتم (ببخشید اگه فحش دادم خواستم حس و حال داستان جالب بشه.. لطفا ناراحت نشید)
+اگه تکون بخورید رییستون به فا..خ رفته.
بادیگاردا: ارباب چه کار کنیم؟
_ولش کنین تا بره.
بادیگاردا: چشم ارباب.
{از بار زد بیرون و با تمام توانش دوید که دید همون مرده امده بیرون و سوار ماشینش شد اتم که خیالش از اینکه اسلحه داره راحته زیاد نگران نمیشه.}
$ماشین کوک جلوی ات وایساد کوک امد بیرون و.. $
_بیا داخل ماشین
+هه مرد گنده یه بار دیگه بگو تا ببرمت اون دنیا پیش شیطان.
_😂(شبیه روانیا خندید) زود باش من رو بفرست اون دنیا😂
+(ات جلوی پای مرد رو هدف گرفت اما تا خواست شلیک کنه دید هیچ تیری توی خشابش نیست) لعنتی
_اخی انگار بجای اینکه تو من رو ببری اون دنیا من قراره ببرمت تو جهنم خودم😂😏
+فا.. ک بهم دست نزنیددد دستم رو نگیر اخخ ولم کن...
-ساکتش کنید
بادیگارد: چشم ارباب.
دستمال کرد تو دهن ات
+تتببتلترهلمهلژانر(حرف های بی مفهوم😂)
بردنش داخل ماشین کوک.
-از این به بعد خونه من کار میکنی و خدمتکار شخصی و همینطور رقاص من هستی.
+ایمسمیوویویمیوی(هنوز دستماله تو دهنشه)
-اخ یادم رفته بود دستمال تو دهنته (درش میاره)
+ببین من زندگی دارم بزار برم باشه؟
_نه.
+باشه. باشه حداقل بزار به مامانم خبر بدم.
_اوکی. ادرس رو بده به راننده
+باشه .
ʚبعد از 30دقیقه رسیدن ɞ
_ببریدش بالا و بزارید وسایلش رو جمع کنه و با مادرش یک ذره تنها باشه.
بادیگاردا: چشم رئیس.
_برو بالا
+باشه.......
♟قسمت ②♟
لایک و فالو یادتون نره 🎻
+داشتم میرفتم که یه چیزی دیدم...
روی میز 23یه اسلحه بود بادیگاردا داشتن نزدیک میشدن اینجور جاها یک ثانیه دیر کردن موجب مرگ یه انسان یا میلیون ها انسان بشه...
تا خواستن دستام رو بگیرن اسلحه رو برداشتم و سمت همون مرتیکه گذاشتم (ببخشید اگه فحش دادم خواستم حس و حال داستان جالب بشه.. لطفا ناراحت نشید)
+اگه تکون بخورید رییستون به فا..خ رفته.
بادیگاردا: ارباب چه کار کنیم؟
_ولش کنین تا بره.
بادیگاردا: چشم ارباب.
{از بار زد بیرون و با تمام توانش دوید که دید همون مرده امده بیرون و سوار ماشینش شد اتم که خیالش از اینکه اسلحه داره راحته زیاد نگران نمیشه.}
$ماشین کوک جلوی ات وایساد کوک امد بیرون و.. $
_بیا داخل ماشین
+هه مرد گنده یه بار دیگه بگو تا ببرمت اون دنیا پیش شیطان.
_😂(شبیه روانیا خندید) زود باش من رو بفرست اون دنیا😂
+(ات جلوی پای مرد رو هدف گرفت اما تا خواست شلیک کنه دید هیچ تیری توی خشابش نیست) لعنتی
_اخی انگار بجای اینکه تو من رو ببری اون دنیا من قراره ببرمت تو جهنم خودم😂😏
+فا.. ک بهم دست نزنیددد دستم رو نگیر اخخ ولم کن...
-ساکتش کنید
بادیگارد: چشم ارباب.
دستمال کرد تو دهن ات
+تتببتلترهلمهلژانر(حرف های بی مفهوم😂)
بردنش داخل ماشین کوک.
-از این به بعد خونه من کار میکنی و خدمتکار شخصی و همینطور رقاص من هستی.
+ایمسمیوویویمیوی(هنوز دستماله تو دهنشه)
-اخ یادم رفته بود دستمال تو دهنته (درش میاره)
+ببین من زندگی دارم بزار برم باشه؟
_نه.
+باشه. باشه حداقل بزار به مامانم خبر بدم.
_اوکی. ادرس رو بده به راننده
+باشه .
ʚبعد از 30دقیقه رسیدن ɞ
_ببریدش بالا و بزارید وسایلش رو جمع کنه و با مادرش یک ذره تنها باشه.
بادیگاردا: چشم رئیس.
_برو بالا
+باشه.......
♟قسمت ②♟
لایک و فالو یادتون نره 🎻
۴.۶k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.