Daddy part = 11
خیلی وقت بود تو خونه بودم حوصلم سر رفته بود نمی دونستم باید چی کار کنم بسرم زد که برم باز یه زره برای بچه خرید کنم دیگه آخراش بود که به دنیا بیاد روزای آخر بود رفتم بیرون همچی اوکی بود که یه هو گوشیم زنگ خورد
فک نمی کنی ممکنه بهت آسیب برسه تو دیگه شکمت خیلی بزرگ شده برو خونه = &
شما = ته مو
میفهمی = &
گوشیو قط کرد اصلا تعجب کرده بودم که کیه بهم زنگ زده صداش خیلی آشنا بود ولی نمی دونستم کیه بد اون ۳ بار به اون شماره زنگ زدم ولی کسی بر نداشت ترسیده بودم که کسی دنبالمه یا میخواد عظیتم کنه
۱ ماه بد
دیگه وقتش بود بچه رو به دنیا بیارم
بد از اومدم بیرون اتاق عمل بهم بی حسی زده بودن چشمام بسته بود هیچی رو نمی دیدم حتا حس نمی کردم فقط متوجه شدم که یکی اومد پیشم کنار تخت نشست بچه رو گرفت بغلش لپمو بوس کرد دستمو گرفت
بیبی گرل این خیلی شبیح منه اصلا شبیح تو نیس = &
بد یه رب بچه رو گذاشت رو شکمم رفت بیرون با صدای بستن در یه هو پریدم بوی عطرش انگار چانی بود ولی هیچی حس نمی کردم
فک نمی کنی ممکنه بهت آسیب برسه تو دیگه شکمت خیلی بزرگ شده برو خونه = &
شما = ته مو
میفهمی = &
گوشیو قط کرد اصلا تعجب کرده بودم که کیه بهم زنگ زده صداش خیلی آشنا بود ولی نمی دونستم کیه بد اون ۳ بار به اون شماره زنگ زدم ولی کسی بر نداشت ترسیده بودم که کسی دنبالمه یا میخواد عظیتم کنه
۱ ماه بد
دیگه وقتش بود بچه رو به دنیا بیارم
بد از اومدم بیرون اتاق عمل بهم بی حسی زده بودن چشمام بسته بود هیچی رو نمی دیدم حتا حس نمی کردم فقط متوجه شدم که یکی اومد پیشم کنار تخت نشست بچه رو گرفت بغلش لپمو بوس کرد دستمو گرفت
بیبی گرل این خیلی شبیح منه اصلا شبیح تو نیس = &
بد یه رب بچه رو گذاشت رو شکمم رفت بیرون با صدای بستن در یه هو پریدم بوی عطرش انگار چانی بود ولی هیچی حس نمی کردم
۷.۴k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.