پارت ⁵{عشق اجباری}
پارت ⁵{عشق اجباری}
ویو ا ت
که یهو صدای پچ پچ زن عمو و عمو و بابا بزرگ رو شنیدم باور نمیشه مادر پدرمم مردن؟؟ منو ترک کردن اونم برا همیشه امکان ندارهه که یهو جیغغ زدم انقدر بهم استرسو ناراحتی وارد شده بود که داشتم میمردم
زن عمو و عمو و بابا بزرگ اومدن سمتن
ولی انقدر فشار روحی داشتم که سریع رفتم تو اتاقم درو بستمو لباسامو پوشیدم و رفتم پایین همه شون تو خودشون بودم که من یواشکی رفتم بیرون و بزور از دست بادیگاردا راحت شدم مطمعنم مامان بابام نمردن یه اتفاقی افتادهه ارهه افتادهه امکان ندارعع ارهه ندارهه
ویو نویسنده
(پدربزرگ ا ت رو میزنم پ پ)
پ پ. عروس باید به تهیونگ بگی بیاد ا ت باید زودتر با تهیونگ ازدواج کنه وگرنه از دستمون خارج میشه و همه بهش اسیب میزنن
ا ت هم هی از این کوچه به اون کوچه میره که با یونگی برخورد میکنه
+عه یونگی جونم چه جالب که دیدمت
× چرا هنوز اینجایی؟ نرفتی خونه این وقت شب؟
+ مامان بابام مردن( با بغض و اشکای بی صدا)
× خب تو چرا اینجایی؟ بزار برات یه هتل بگیرم بعدش برو حداقل اونجا اگه نمیخوای بری خونه
( و ات بعد از دردو دل کردن با شوگا میره هتل و شبو اونجا میمونه)
.....
.
.
.
نظرتون؟
اگه کمه ببخشید خب منم انگشت دارم و اینکه باید پارت برا اون فیکم بزارم پس درک کنید
تازه سر قولمم موندم
ویو ا ت
که یهو صدای پچ پچ زن عمو و عمو و بابا بزرگ رو شنیدم باور نمیشه مادر پدرمم مردن؟؟ منو ترک کردن اونم برا همیشه امکان ندارهه که یهو جیغغ زدم انقدر بهم استرسو ناراحتی وارد شده بود که داشتم میمردم
زن عمو و عمو و بابا بزرگ اومدن سمتن
ولی انقدر فشار روحی داشتم که سریع رفتم تو اتاقم درو بستمو لباسامو پوشیدم و رفتم پایین همه شون تو خودشون بودم که من یواشکی رفتم بیرون و بزور از دست بادیگاردا راحت شدم مطمعنم مامان بابام نمردن یه اتفاقی افتادهه ارهه افتادهه امکان ندارعع ارهه ندارهه
ویو نویسنده
(پدربزرگ ا ت رو میزنم پ پ)
پ پ. عروس باید به تهیونگ بگی بیاد ا ت باید زودتر با تهیونگ ازدواج کنه وگرنه از دستمون خارج میشه و همه بهش اسیب میزنن
ا ت هم هی از این کوچه به اون کوچه میره که با یونگی برخورد میکنه
+عه یونگی جونم چه جالب که دیدمت
× چرا هنوز اینجایی؟ نرفتی خونه این وقت شب؟
+ مامان بابام مردن( با بغض و اشکای بی صدا)
× خب تو چرا اینجایی؟ بزار برات یه هتل بگیرم بعدش برو حداقل اونجا اگه نمیخوای بری خونه
( و ات بعد از دردو دل کردن با شوگا میره هتل و شبو اونجا میمونه)
.....
.
.
.
نظرتون؟
اگه کمه ببخشید خب منم انگشت دارم و اینکه باید پارت برا اون فیکم بزارم پس درک کنید
تازه سر قولمم موندم
۱۳.۸k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.