فیک فرشته من part 1
ویو ا.ت
صبح از خواب بیدار شدم از اتاقم خارج شدم دیدم مامانو بابام دارن با هم حرف میزنن
ا.ت:سلام مامان سلام بابا
م.ت،ب.ت:سلام دخترم بیا حبصونه بخوریم😊
ا.ت:اهوم😊
ب.ت:عاممم دخترم منو مامانت میخوایم با هم به مدت یع ماه بریم پاریس مسافرت
ا.ت:ا...اها...فهمیدم....عاممم...حالا چرا انقد یهویی؟
م.ت:خب عزیزم منو بابات متوجه شدیم که داریم کم کم پیر میشیم و الان بیشتر از ۳ساله ک مسافرت دوتایی نرفتیم پس تصمیم گرفتیم یه ماه بریم پاریس تو که مشکلی نداری؟
با این حال که دل تنگشون میشدم ولی چاره ای جز قبول کردن نداشتم پس قبول کردم
ا.ت:ااا....اها...ب...باشه...م...م...مواظب خودتون..ب...باشید
ب.ت:خوبه دخترم منو مامانت بعد صبحونه راه میوفتیم فرودگاه تو میخوای جایی بری؟
ا.ت:اره میخوام یع سر برم بیرون خرید کنم
ب.ت:اها اوکی خب دیگ ما بریم مواظب خودت باش دخترم
ا.ت:اهوم شمام همینطور
ب.ت،م.ت:😊
ا.ت:😊
هوفففف بیخیال اتفاقا خوبه یه مدت تنها باشم شاید بم خوش گذشت.
رفتم یه دوش ده مین گرفتم و اومدم موهامو خشک کردمو حالت دادمو یه ارایش سبک کردمو رفتم مرکز خرید مورد علاقم
ادامه دارد...
صبح از خواب بیدار شدم از اتاقم خارج شدم دیدم مامانو بابام دارن با هم حرف میزنن
ا.ت:سلام مامان سلام بابا
م.ت،ب.ت:سلام دخترم بیا حبصونه بخوریم😊
ا.ت:اهوم😊
ب.ت:عاممم دخترم منو مامانت میخوایم با هم به مدت یع ماه بریم پاریس مسافرت
ا.ت:ا...اها...فهمیدم....عاممم...حالا چرا انقد یهویی؟
م.ت:خب عزیزم منو بابات متوجه شدیم که داریم کم کم پیر میشیم و الان بیشتر از ۳ساله ک مسافرت دوتایی نرفتیم پس تصمیم گرفتیم یه ماه بریم پاریس تو که مشکلی نداری؟
با این حال که دل تنگشون میشدم ولی چاره ای جز قبول کردن نداشتم پس قبول کردم
ا.ت:ااا....اها...ب...باشه...م...م...مواظب خودتون..ب...باشید
ب.ت:خوبه دخترم منو مامانت بعد صبحونه راه میوفتیم فرودگاه تو میخوای جایی بری؟
ا.ت:اره میخوام یع سر برم بیرون خرید کنم
ب.ت:اها اوکی خب دیگ ما بریم مواظب خودت باش دخترم
ا.ت:اهوم شمام همینطور
ب.ت،م.ت:😊
ا.ت:😊
هوفففف بیخیال اتفاقا خوبه یه مدت تنها باشم شاید بم خوش گذشت.
رفتم یه دوش ده مین گرفتم و اومدم موهامو خشک کردمو حالت دادمو یه ارایش سبک کردمو رفتم مرکز خرید مورد علاقم
ادامه دارد...
۴.۹k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.