چرا فردوسی سعدی و حافظ یک بیت شعر از کوروش ندارند ؟
چرا فردوسی سعدی و حافظ یک بیت شعر از کوروش ندارند ؟
درزمان حمله اسکندر کتابها و کتابخانه ها به آتش کشیده شد و امروز هم اگر سندی داریم از الواح پخته شده همان آتش سوزیست.
حافظ و سعدی عارف بودند نه حماسه سرا!!!
و در زمان این سخن سراها ایران تحت سلطه اعراب بود و مدارک تاریخیه باستانیه ایران بدست اعراب نابود شده بود یا برای جلوگیری از نابودی نام دیگری به ان مکان ها داده بودند. اما درباره ی فردوسی، او یک حماسه سرا بود که داستانی در وصف کورش گفته اما به دلیل شرایط حاکم و اون رو به صورت رمز آلود سروده است.
در شاهنامه از هخامنشیان یاد شده است و داستان های داراب و دارای دارایان وابسته به دوران هخامنشیان است
اما درباره ی فردوسی، او یک حماسه سرا بود که داستانی در وصف کورش گفته اما به دلیل شرایط حاکم اون رو به صورت رمز آلود سروده است.
برای کسب دانسته های بیشتر به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
رمز گشایی شاهنامه و اشاره حکیم فردوسی به کورش بزرگ:
در اوستا اسمش ثراتئونه (سومین"کورش") یا قوچ دوشاخ آمده است که این دومی را همچنین می توان معنی
نام شاهنامه ای وی یعنی فریدون به شمار آورد.
کلمه سرو (ثرو) به اوستایی به معنی شاخ است.
همان کورشی که مولانا ابوالکلام آزاد به درستی با ذوالقرنین (یعنی قوچ دوشاخ) در قرآن یکی دانسته است.
ولی وی هم که در راه این تحقیق سنگ تمام گذاشته، هنوز نمی دانسته که نام کورش در زبان پارسی باستان و پهلوی (فارسی میانه) خود به معنی قوچ است.
پدر بزرگ مادری کورش دوم یعنی آستیاگ اول (=تاجدار،منظور فرورتیش، فرائورت، سیاوش) و نواده اش آستیاگ دوم (آژدیاک= ثروتمند) را از قدیم از عهد لااقّل از عهد موسی
خورنی مورخ ارمنی عهد قباد ساسانی با آژی دهاک (پادشاه ماروش= در اصل منظور مردوک خدای بابلیها و
پادشاهان بابلی که با مادها متحد و خویشاوند شده بودند) یکی به شمار آورده اند.
داستان کودکی فریدون و کورش در اساس یکسان است: فرانک، مادر فریدون همان سپاکو (دایه شیر دهنده
کورش) است.
این نام از آنجا پیدا شده است که نام پارس به زبان سکایی به معنی پلنگ/یوزپلنگ (معروف به
سگ بالدار) بوده است. پلنگی که پوستش بدنه درفش کاویانی فریدون/کورش تشکیل بوده است.
ولی دراوستا و شاهنامه آژی دهاک (ضحاک، آستیاگ دوم) پدر بزرگ فریدون/کورش سوم نبوده است. و این درست
است زیرا که این کورش دوم یعنی توس نوذری سپهسالار کیخسرو /کیاکسار بوده که نواده دختری آستیاگ اول
(=تاجدار نخستین، فرائورت/سیاوش) بوده است. طبیعی است تشابه نامها، سبب یکی شدن اخبار مربوط به
کورش دوم و نواده اش کورش سوم در قرون و اعصار بعد گردیده است.
چنانکه در کورشنامه گزنفون این دو کورش بزرگ تاریخ ایران یکی و یگانه شده و سردار همان کیاکسار (کیخسرو،
هوخشتره) به شمار آمده است. کورش سوم این آستیاگ دوم پسر کی آخسارو را شکست داده و موجب قتل
وی گردید، همانطوریکه در نقش ملی اش فریدون همین معامله را با اژی دهاک/ضحاک (خندان= آشّور، اسحاق) نمود.
سه پسر فریدون یعنی سلم (سرور بزرگ)، تور (وحشی) و ایرج (نجیب) به ترتیب به جای مگابرن ویشتاسپ
(نخست فرماندار ماد سفلی و سپس در زمان کورش، فرماندار گرگان)، کمبوجیه سوم و گئوماته بردیه (ایرج،
آرای آرایان، سپیتاک زرتشت، نخست حاکم آذربایجان و اران و ارمنستان و بعد زمان کورش حاکم بلخ و شمال
غربی هندوستان) بوده اند که از این میان مگابرن ویشتاسپ و برادر کوچکش سپیتاک زرتشت (برمایون، داماد و
پسرخوانده/برادر خوانده محبوب کورش) پسران سپیتمه جمشید (داماد و ولیعهد آستیاگ دوم) پادشاه ولایات
جنوب قفقاز بوده است که کورش سوم برای زنده باقی نگذاشتن رقیب وی را هم مقتول ساخت ولی با همسر
او آمیتیدا (دانای منش نیک، دختر آستیاگ) ازدواج کرده و دو پسرش را به حکمرانی گرگان و سمت هندوستان
و بلخ بر گماشت و رسماً به پسر خواندگیشان پذیرفت.
بنابراین دو پسر خوانده کورش از جانب پدری از خاندان سپیتمه جمشید پیشدادی، از سوی دیگر از جهت مادر
نسب از خاندان وجیه المله کیانی یعنی پادشاهان ماد (فرتریان= پادشاهان پیشین) و از جانب دیگر پسر
خواندگان فریدون/کورش سوم هخامنشی بوده اند. البته دور از ذهن نیست که در نزد ایرانیان نام رسمی کورش
سوم (سومین قوچ) در مقابل لقب پر طمطراق وی یعنی فریدون (جهانگشا) رنگ باخته و فراموش شده باشد.
از میان ایرانشناسان کارهای هرتسفلد و آرتورکریستن سن در باب تاریخ تطبیقی ایران باستان تحسین انگیزترین
هستند. هرتسفلد بزرگ که نخستین کسی است که زرتشت بزرگ را در وجود سپیتاک بردیه داماد و پسر
خوانده کورش سوم دیده (گرچه در صد کمی از شخصیت تاریخی وی را شناسایی نموده) و در با
درزمان حمله اسکندر کتابها و کتابخانه ها به آتش کشیده شد و امروز هم اگر سندی داریم از الواح پخته شده همان آتش سوزیست.
حافظ و سعدی عارف بودند نه حماسه سرا!!!
و در زمان این سخن سراها ایران تحت سلطه اعراب بود و مدارک تاریخیه باستانیه ایران بدست اعراب نابود شده بود یا برای جلوگیری از نابودی نام دیگری به ان مکان ها داده بودند. اما درباره ی فردوسی، او یک حماسه سرا بود که داستانی در وصف کورش گفته اما به دلیل شرایط حاکم و اون رو به صورت رمز آلود سروده است.
در شاهنامه از هخامنشیان یاد شده است و داستان های داراب و دارای دارایان وابسته به دوران هخامنشیان است
اما درباره ی فردوسی، او یک حماسه سرا بود که داستانی در وصف کورش گفته اما به دلیل شرایط حاکم اون رو به صورت رمز آلود سروده است.
برای کسب دانسته های بیشتر به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
رمز گشایی شاهنامه و اشاره حکیم فردوسی به کورش بزرگ:
در اوستا اسمش ثراتئونه (سومین"کورش") یا قوچ دوشاخ آمده است که این دومی را همچنین می توان معنی
نام شاهنامه ای وی یعنی فریدون به شمار آورد.
کلمه سرو (ثرو) به اوستایی به معنی شاخ است.
همان کورشی که مولانا ابوالکلام آزاد به درستی با ذوالقرنین (یعنی قوچ دوشاخ) در قرآن یکی دانسته است.
ولی وی هم که در راه این تحقیق سنگ تمام گذاشته، هنوز نمی دانسته که نام کورش در زبان پارسی باستان و پهلوی (فارسی میانه) خود به معنی قوچ است.
پدر بزرگ مادری کورش دوم یعنی آستیاگ اول (=تاجدار،منظور فرورتیش، فرائورت، سیاوش) و نواده اش آستیاگ دوم (آژدیاک= ثروتمند) را از قدیم از عهد لااقّل از عهد موسی
خورنی مورخ ارمنی عهد قباد ساسانی با آژی دهاک (پادشاه ماروش= در اصل منظور مردوک خدای بابلیها و
پادشاهان بابلی که با مادها متحد و خویشاوند شده بودند) یکی به شمار آورده اند.
داستان کودکی فریدون و کورش در اساس یکسان است: فرانک، مادر فریدون همان سپاکو (دایه شیر دهنده
کورش) است.
این نام از آنجا پیدا شده است که نام پارس به زبان سکایی به معنی پلنگ/یوزپلنگ (معروف به
سگ بالدار) بوده است. پلنگی که پوستش بدنه درفش کاویانی فریدون/کورش تشکیل بوده است.
ولی دراوستا و شاهنامه آژی دهاک (ضحاک، آستیاگ دوم) پدر بزرگ فریدون/کورش سوم نبوده است. و این درست
است زیرا که این کورش دوم یعنی توس نوذری سپهسالار کیخسرو /کیاکسار بوده که نواده دختری آستیاگ اول
(=تاجدار نخستین، فرائورت/سیاوش) بوده است. طبیعی است تشابه نامها، سبب یکی شدن اخبار مربوط به
کورش دوم و نواده اش کورش سوم در قرون و اعصار بعد گردیده است.
چنانکه در کورشنامه گزنفون این دو کورش بزرگ تاریخ ایران یکی و یگانه شده و سردار همان کیاکسار (کیخسرو،
هوخشتره) به شمار آمده است. کورش سوم این آستیاگ دوم پسر کی آخسارو را شکست داده و موجب قتل
وی گردید، همانطوریکه در نقش ملی اش فریدون همین معامله را با اژی دهاک/ضحاک (خندان= آشّور، اسحاق) نمود.
سه پسر فریدون یعنی سلم (سرور بزرگ)، تور (وحشی) و ایرج (نجیب) به ترتیب به جای مگابرن ویشتاسپ
(نخست فرماندار ماد سفلی و سپس در زمان کورش، فرماندار گرگان)، کمبوجیه سوم و گئوماته بردیه (ایرج،
آرای آرایان، سپیتاک زرتشت، نخست حاکم آذربایجان و اران و ارمنستان و بعد زمان کورش حاکم بلخ و شمال
غربی هندوستان) بوده اند که از این میان مگابرن ویشتاسپ و برادر کوچکش سپیتاک زرتشت (برمایون، داماد و
پسرخوانده/برادر خوانده محبوب کورش) پسران سپیتمه جمشید (داماد و ولیعهد آستیاگ دوم) پادشاه ولایات
جنوب قفقاز بوده است که کورش سوم برای زنده باقی نگذاشتن رقیب وی را هم مقتول ساخت ولی با همسر
او آمیتیدا (دانای منش نیک، دختر آستیاگ) ازدواج کرده و دو پسرش را به حکمرانی گرگان و سمت هندوستان
و بلخ بر گماشت و رسماً به پسر خواندگیشان پذیرفت.
بنابراین دو پسر خوانده کورش از جانب پدری از خاندان سپیتمه جمشید پیشدادی، از سوی دیگر از جهت مادر
نسب از خاندان وجیه المله کیانی یعنی پادشاهان ماد (فرتریان= پادشاهان پیشین) و از جانب دیگر پسر
خواندگان فریدون/کورش سوم هخامنشی بوده اند. البته دور از ذهن نیست که در نزد ایرانیان نام رسمی کورش
سوم (سومین قوچ) در مقابل لقب پر طمطراق وی یعنی فریدون (جهانگشا) رنگ باخته و فراموش شده باشد.
از میان ایرانشناسان کارهای هرتسفلد و آرتورکریستن سن در باب تاریخ تطبیقی ایران باستان تحسین انگیزترین
هستند. هرتسفلد بزرگ که نخستین کسی است که زرتشت بزرگ را در وجود سپیتاک بردیه داماد و پسر
خوانده کورش سوم دیده (گرچه در صد کمی از شخصیت تاریخی وی را شناسایی نموده) و در با
۱۶.۹k
۲۹ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.