وانشات ران و ریندو///پارت سوم
#سناریو #وانشات #ران #ریندو #ا_ت #توکیو_ریونجرز #انتقام_جویان_توکیو #انیمه
-------------------------------------------------------------------------------
+شما ها که گشنتون بود چرا نمی خورین؟
×ام...چیزه...ترجیح میدم نون و مربا بخورم...
-(سرشو تکون میده)منم عمینطور..امروز دلم عجیب هوس مربا کرده*اونا هم مربا دارن اصلا؟*
دو تا قاشق املت برنج برداشتم و چپوندم تو دهن اون دوتا.
+اول کوفت کنید بعد بگید نمی خوام...این همه براتون زحمت کشیدم(سرشو به نشانه تاسف تکون میده)هعی...اینه دستمزد زحمتام
اون دوتا شروع میکنن به خوردن اول قیافشون جوری بود که انگار دارن زهر می خورن ولی بعد چشماشون ستاره ای شد.
-هیچ وقت..هیچ وقت فکر نمی کردم دستپختت انقدر خوب باشه.
+(پوکر)هعی...مردم داداشاشون تو کارایی که افتضاح هستن هم بهشون امید دارن اونوقت داداشای منو ببین...بقیه داداش دارن منم داداش دارم
-مگه ما چمونه؟داداشای به این خوبی،باحالی،خفنی...
+بفرما یکم دیگه خودتو تحویل بگیر...خر اگه اعتماد به نفس شماهارو داشت الان انیشتین بود.حالا بیخیال صبحانمون را بخوریم.
ران و ریندو خواستن املت برنج بخورن که ظرفشون را از زیر دستشون کشیدم.
×کرم ریزی های تو تموم نمیشه؟
+نه....ولی(لبخند شیطانی)خودتون گفتید هوس مربا کردید برید مربا بخورید.
×-ا.تتتتتتتتت
+باید برام پاستیل،دورایاکی،موچی،شکلات و شیر کاکائو بگیرید.
×امر دیگه ای ندارید؟
+نه...چرا چرا...برام یه عروسکم بگیرید.
×(با تیک عصبی)غذا را میدی یا بگیرم.
-------------------------------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------------------------
+شما ها که گشنتون بود چرا نمی خورین؟
×ام...چیزه...ترجیح میدم نون و مربا بخورم...
-(سرشو تکون میده)منم عمینطور..امروز دلم عجیب هوس مربا کرده*اونا هم مربا دارن اصلا؟*
دو تا قاشق املت برنج برداشتم و چپوندم تو دهن اون دوتا.
+اول کوفت کنید بعد بگید نمی خوام...این همه براتون زحمت کشیدم(سرشو به نشانه تاسف تکون میده)هعی...اینه دستمزد زحمتام
اون دوتا شروع میکنن به خوردن اول قیافشون جوری بود که انگار دارن زهر می خورن ولی بعد چشماشون ستاره ای شد.
-هیچ وقت..هیچ وقت فکر نمی کردم دستپختت انقدر خوب باشه.
+(پوکر)هعی...مردم داداشاشون تو کارایی که افتضاح هستن هم بهشون امید دارن اونوقت داداشای منو ببین...بقیه داداش دارن منم داداش دارم
-مگه ما چمونه؟داداشای به این خوبی،باحالی،خفنی...
+بفرما یکم دیگه خودتو تحویل بگیر...خر اگه اعتماد به نفس شماهارو داشت الان انیشتین بود.حالا بیخیال صبحانمون را بخوریم.
ران و ریندو خواستن املت برنج بخورن که ظرفشون را از زیر دستشون کشیدم.
×کرم ریزی های تو تموم نمیشه؟
+نه....ولی(لبخند شیطانی)خودتون گفتید هوس مربا کردید برید مربا بخورید.
×-ا.تتتتتتتتت
+باید برام پاستیل،دورایاکی،موچی،شکلات و شیر کاکائو بگیرید.
×امر دیگه ای ندارید؟
+نه...چرا چرا...برام یه عروسکم بگیرید.
×(با تیک عصبی)غذا را میدی یا بگیرم.
-------------------------------------------------------------------------------
۴.۱k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.