𝐦𝐲 𝐛𝐞𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭
𝐦𝐲 𝐛𝐞𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭
ᴘᴀʀᴛ⁹
کوک ویو:
ا.ت خواب بود رفتم توی اتاقش ساعت ۳ بود
ا.ت ویو:
خودم رو به خواب زده بودم که کوک بدون لباس اومد خوابید رو تخت
_بیداری نه؟
+......
_ا.ت خودت رو به خواب نزن!
+اره بیدارم میخوای چیکار کنی؟
_ا.ت باهام قهری
+نه....
_من از بچگی میشناسمت
+اره قهرم چون برای یدونه شیرموز تهدیدم کردی
_بیب باهام قهر نباش اصلا برات همه ی شیرموز های دنیا رو میخرم فقط تو ناراحت نباش
+(قرمز شدن گونه)
+ب...یب؟
_الان دوست پسر و دوست دختر نیستیم؟
+چ...چی؟
_ولش کن بیا بخوابیم(ا.ت رو بغل میکنه و ا.ت هم دیگه کاری نمیکنه)
صبح:
ا.ت ویو:
کوک رفته بود سرکار و تهیونگ و جیمین هم اومده بودن عمارت
ویو تهیونگ:
با جیمین رفته بودیم عمارت کوک
راستش من عاشق اون منشی کوک شده بودم به عمارت که رسیدیم دیدم منشی کوک خونست
×شما چرا اینجایید؟
*(تعجب)
+خب راستش خیلی اتفاق افتاد توی این چند روز(همه چی رو برای جیمین و ته تعریف میکنه)
×*پس از این قراره
×یعنی الان تو کوک رو دوست داری
+هنوز مطمئن نیستم ولی یکم بهش حس دارم
×(بغض)
+اتفاقی افتاده آقای کیم؟ انگار ناراحتید
×یه لحظه باهام میای توی حیاط
+با...شه(تعجب)
*یعنی چی؟ کجا باهات بیاد؟
×دخالت نکن جیمین
ا.ت رو میبره توی حیاط
یعنی چی میخواد به ا.ت بگه؟
تو خماریییی بمونید:)
ᴘᴀʀᴛ⁹
کوک ویو:
ا.ت خواب بود رفتم توی اتاقش ساعت ۳ بود
ا.ت ویو:
خودم رو به خواب زده بودم که کوک بدون لباس اومد خوابید رو تخت
_بیداری نه؟
+......
_ا.ت خودت رو به خواب نزن!
+اره بیدارم میخوای چیکار کنی؟
_ا.ت باهام قهری
+نه....
_من از بچگی میشناسمت
+اره قهرم چون برای یدونه شیرموز تهدیدم کردی
_بیب باهام قهر نباش اصلا برات همه ی شیرموز های دنیا رو میخرم فقط تو ناراحت نباش
+(قرمز شدن گونه)
+ب...یب؟
_الان دوست پسر و دوست دختر نیستیم؟
+چ...چی؟
_ولش کن بیا بخوابیم(ا.ت رو بغل میکنه و ا.ت هم دیگه کاری نمیکنه)
صبح:
ا.ت ویو:
کوک رفته بود سرکار و تهیونگ و جیمین هم اومده بودن عمارت
ویو تهیونگ:
با جیمین رفته بودیم عمارت کوک
راستش من عاشق اون منشی کوک شده بودم به عمارت که رسیدیم دیدم منشی کوک خونست
×شما چرا اینجایید؟
*(تعجب)
+خب راستش خیلی اتفاق افتاد توی این چند روز(همه چی رو برای جیمین و ته تعریف میکنه)
×*پس از این قراره
×یعنی الان تو کوک رو دوست داری
+هنوز مطمئن نیستم ولی یکم بهش حس دارم
×(بغض)
+اتفاقی افتاده آقای کیم؟ انگار ناراحتید
×یه لحظه باهام میای توی حیاط
+با...شه(تعجب)
*یعنی چی؟ کجا باهات بیاد؟
×دخالت نکن جیمین
ا.ت رو میبره توی حیاط
یعنی چی میخواد به ا.ت بگه؟
تو خماریییی بمونید:)
۵.۲k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.