معمای مرموز زنی از ناکجا آباد + عکس
در 8 سپتامبر 1992، به دلیل ایستادن زنی در جاده، در یک خیابان شلوغ در پورت جینم، کالیفرنیا (ایالات متحده آمریکا) یک راه بندان رخ داد. آن زن به طرز عجیبی اشاره های نا مفهومی میکرد و حرکات رقص غیرعادی انجام داد، در حالی که به هیچ سوالی پاسخ نمیداد. پلیس از راه رسید، زن را به کلانتری برد، اما در آنجا هم نتوانستند اطلاعات خاصی از او بگیرند. تا حدودی به این دلیل که او لال یا کر و لال بود و فقط می توانست با حرکات ارتباط برقرار کند.
در عین حال هیچ وقت معلوم نشد این زن کیست و از کجا آمده است، هیچ جا ردی از او پیدا نشد، اثر انگشتش در بانک اطلاعاتی نبود و هیچکس دنبالش نمی گشت، انگار از ناکجاآباد آمده بود. این زن به نظر اسپانیایی تبار بود و تنها سرنخ هویت او رسیدی از بانک سن دیگو بود که در 200 مایلی پورت جینم بود. او همچنین 10 دلار در جیب خود داشت، یک آویز مروارید روی یک زنجیر طلا به دور گردنش و سه حلقه در انگشتانش بود که روی یکی از آنها کتیبه "Inst. Bancario Comm." از آمریکای لاتین بود. در ابتدا، این زن بی خانمان به حساب می آمد، اما جواهرات گران قیمت دلیلی برای شک در این مورد ایجاد کرد. اما پلیس پس از بازجویی نمیدانست با او چه کند، او مرتکب جنایتی نشده بود، بنابراین به زودی آزاد شد.
ما بعداً دوباره بازداشت شد و این بار در پناهگاه زنان بیخانمان قرار گرفت. در آنجا دوباره سعی کردند از اطلاعات او در مورد نام او و اینکه از کجا آمده است مطلع شوند، اما این زن ناشناس فقط اشاره میکرد و تمام. در همان زمان، وقتی یک متخصص زبان کر و لال ها را صدا زدند، نتوانست چیزی را ترجمه کند و گفت که همه این حرکات برای او اصلا آشنا نیست و این یک نوع زبان جدید است. بعد قرار شد به زن کاغذ و خودکار بدهند تا درباره خودش بنویسد. اما او فقط چیز هایی مثل ابله، اعداد تصادفی و برخی نمادهای نامفهوم کشید. هنگامی که نقشه به او نشان داده شد، او همچنین نتوانست نشان دهد که از کجا آمده است و وانمود کرد که این شی را برای اولین بار می بیند. بعداً یک کارشناس ویژه در زمینه ارتباط با معلولان به نام کریس بارو فراخوانده شد که به نوعی زن را متقاعد کرد که نام خود را بنویسد. زن شروع به استنباط کلمه ای کرد که می توان آن را به عنوان "لوکسی" رمزگشایی کرد، ممکن است او می خواست "لوسی" بنویسد و آنها شروع به صدا زدن او کردند.
او حدود 23 ساله به نظر می رسید و متخصص زنان گفت که چند وقت پیش بچه ای به دنیا آورده است. همچنین، لوسی در مقطعی "گفت" که او با هواپیما پرواز کرد، اما این حداکثر چیزی بود که از او به دست آمد. لوسی علیرغم ظاهر اسپانیایی زبانش، به نظر می رسید اصلا اسپانیایی را نمی فهمید و به سختی انگلیسی را می فهمید. او اصلاً زبان اشاره را نمی فهمید. در عین حال از وضعیت بدنی خوبی برخوردار بود، با مورد ضرب و شتم قرار نگرفته بود و به طور معمول تغذیه می شد، لباس هایش تمیز بود و اخیراً خریداری شده بود، همچنین در مراقبت از خود بسیار خوب عمل می کرد که این برخلاف تصور درباره یک معلول ذهنی بود. این فرد که یک معلول ذهنی شدید به نظر میرسید به سادگی از خانه ای که در آن نگهداری می شد فرار کرد.
بسیاری از سوالات در مورد لوسی بی پاسخ ماند. چرا او از نظر ظاهری کاملا سالم است اما تجربه عجیبی از برخورد با مردم دارد؟ چرا او در خیابان احساس عادی داشت، از ماشین نمی ترسید، رقصیدن را بلد بود و غیره، اما انگار اولین بار با جامعه انسانی روبرو شده است؟ بازرس نانسی نازاریو گفت: "این یک مورد بسیار غیر معمول است، به نظر می رسد که او یک فرد عادی است، اما عملکرد ارتباطی او کاملاً از بین رفته است و در عین حال این زن شگفت انگیز در وضعیت خوب و کاملاً سالم است."
در عین حال هیچ وقت معلوم نشد این زن کیست و از کجا آمده است، هیچ جا ردی از او پیدا نشد، اثر انگشتش در بانک اطلاعاتی نبود و هیچکس دنبالش نمی گشت، انگار از ناکجاآباد آمده بود. این زن به نظر اسپانیایی تبار بود و تنها سرنخ هویت او رسیدی از بانک سن دیگو بود که در 200 مایلی پورت جینم بود. او همچنین 10 دلار در جیب خود داشت، یک آویز مروارید روی یک زنجیر طلا به دور گردنش و سه حلقه در انگشتانش بود که روی یکی از آنها کتیبه "Inst. Bancario Comm." از آمریکای لاتین بود. در ابتدا، این زن بی خانمان به حساب می آمد، اما جواهرات گران قیمت دلیلی برای شک در این مورد ایجاد کرد. اما پلیس پس از بازجویی نمیدانست با او چه کند، او مرتکب جنایتی نشده بود، بنابراین به زودی آزاد شد.
ما بعداً دوباره بازداشت شد و این بار در پناهگاه زنان بیخانمان قرار گرفت. در آنجا دوباره سعی کردند از اطلاعات او در مورد نام او و اینکه از کجا آمده است مطلع شوند، اما این زن ناشناس فقط اشاره میکرد و تمام. در همان زمان، وقتی یک متخصص زبان کر و لال ها را صدا زدند، نتوانست چیزی را ترجمه کند و گفت که همه این حرکات برای او اصلا آشنا نیست و این یک نوع زبان جدید است. بعد قرار شد به زن کاغذ و خودکار بدهند تا درباره خودش بنویسد. اما او فقط چیز هایی مثل ابله، اعداد تصادفی و برخی نمادهای نامفهوم کشید. هنگامی که نقشه به او نشان داده شد، او همچنین نتوانست نشان دهد که از کجا آمده است و وانمود کرد که این شی را برای اولین بار می بیند. بعداً یک کارشناس ویژه در زمینه ارتباط با معلولان به نام کریس بارو فراخوانده شد که به نوعی زن را متقاعد کرد که نام خود را بنویسد. زن شروع به استنباط کلمه ای کرد که می توان آن را به عنوان "لوکسی" رمزگشایی کرد، ممکن است او می خواست "لوسی" بنویسد و آنها شروع به صدا زدن او کردند.
او حدود 23 ساله به نظر می رسید و متخصص زنان گفت که چند وقت پیش بچه ای به دنیا آورده است. همچنین، لوسی در مقطعی "گفت" که او با هواپیما پرواز کرد، اما این حداکثر چیزی بود که از او به دست آمد. لوسی علیرغم ظاهر اسپانیایی زبانش، به نظر می رسید اصلا اسپانیایی را نمی فهمید و به سختی انگلیسی را می فهمید. او اصلاً زبان اشاره را نمی فهمید. در عین حال از وضعیت بدنی خوبی برخوردار بود، با مورد ضرب و شتم قرار نگرفته بود و به طور معمول تغذیه می شد، لباس هایش تمیز بود و اخیراً خریداری شده بود، همچنین در مراقبت از خود بسیار خوب عمل می کرد که این برخلاف تصور درباره یک معلول ذهنی بود. این فرد که یک معلول ذهنی شدید به نظر میرسید به سادگی از خانه ای که در آن نگهداری می شد فرار کرد.
بسیاری از سوالات در مورد لوسی بی پاسخ ماند. چرا او از نظر ظاهری کاملا سالم است اما تجربه عجیبی از برخورد با مردم دارد؟ چرا او در خیابان احساس عادی داشت، از ماشین نمی ترسید، رقصیدن را بلد بود و غیره، اما انگار اولین بار با جامعه انسانی روبرو شده است؟ بازرس نانسی نازاریو گفت: "این یک مورد بسیار غیر معمول است، به نظر می رسد که او یک فرد عادی است، اما عملکرد ارتباطی او کاملاً از بین رفته است و در عین حال این زن شگفت انگیز در وضعیت خوب و کاملاً سالم است."
۲.۸k
۲۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.