بیبی نازنین من پارت۱۴ فصل دو
توجه
تا کلمه ی آخر پارت برید شرط داره
*اتفاقا اومده همینو بگه
بابا من قراره حالم خوب شه دوباره میام پیشت
خیلی دلم برات تنگ شده
لحظه شماری میکنم بیام پیشت
میشه بغلت کنم؟
"آره چرا که نه
چویا توی بغل دازای:میشه تنهام نزاری؟
پیشم وایسی؟
"اگه بتونم آره
چویا اون دنیا کارم دارن
*قرار بود نری(گریه)
"ششش زودی منو میبینی کوچولو
*قول می دی؟
"آره قول میدم مگه نگفتی خودت بر میگردی پیشم
*اگه برنگشتم چی
"کوچولو خوشم نمیاد ازین حرفا بزنی
*منم خوشم نمیاد تو بری
"من سر چویا رو بوسیدم و با صدای
آقا آقا
"از رویای شیرینم بیدار شدم
پرستار:آقا پسرتون به طرز معجزه آسایی حالشون خوب شد
اشک توی چشام حلقه زده بود نمیدونستم چی بگم
با دستپاچگی گفتم
"کی بهوش میاد؟
پرستار:بهوش اومده
ده دقیقه دیگه میتونید برید طبقه ی بالا اتاق ۴
تخت ۱۲ ببینیدشون
"م.مرسی (ازین خم شدن ژاپنی ها اسمشو نمیدونم به بزرگی خودتون ببخشید)
دل توی دلم نبود
اصلا ده دقیقه نمیگذشت
تصمیم گرفتم توی این ده دقیقه برم و برای چویا خرید کنم
اوه اصلا یادم نبود
امشب تولد چویاس
وای خدایا ممنوم که دوباره چویا رو بهم برگردوندی
من اولین جایی که رفتم برای خرید جایی نبود بجز....
خب فرزندان عزیزم
این از پارت ۱۳ اگه اشتباه نکنم
آره دیگه اشتباه چرا کنم
ببخشید هنوز کامل خوب نشدم مخم تاب داره
اصلا خود درگیری دارم
شرط این پارتم اینه که حدس بزنید قسمت بعدی چه اتفاقی می افته
هرکی نزدیک تر گفت
یه شخصیت انیمه ای/انیمیشنی به دلخواه خودش می کشم
حداقل سه نفر باید حدس بزنن
بوس
تا کلمه ی آخر پارت برید شرط داره
*اتفاقا اومده همینو بگه
بابا من قراره حالم خوب شه دوباره میام پیشت
خیلی دلم برات تنگ شده
لحظه شماری میکنم بیام پیشت
میشه بغلت کنم؟
"آره چرا که نه
چویا توی بغل دازای:میشه تنهام نزاری؟
پیشم وایسی؟
"اگه بتونم آره
چویا اون دنیا کارم دارن
*قرار بود نری(گریه)
"ششش زودی منو میبینی کوچولو
*قول می دی؟
"آره قول میدم مگه نگفتی خودت بر میگردی پیشم
*اگه برنگشتم چی
"کوچولو خوشم نمیاد ازین حرفا بزنی
*منم خوشم نمیاد تو بری
"من سر چویا رو بوسیدم و با صدای
آقا آقا
"از رویای شیرینم بیدار شدم
پرستار:آقا پسرتون به طرز معجزه آسایی حالشون خوب شد
اشک توی چشام حلقه زده بود نمیدونستم چی بگم
با دستپاچگی گفتم
"کی بهوش میاد؟
پرستار:بهوش اومده
ده دقیقه دیگه میتونید برید طبقه ی بالا اتاق ۴
تخت ۱۲ ببینیدشون
"م.مرسی (ازین خم شدن ژاپنی ها اسمشو نمیدونم به بزرگی خودتون ببخشید)
دل توی دلم نبود
اصلا ده دقیقه نمیگذشت
تصمیم گرفتم توی این ده دقیقه برم و برای چویا خرید کنم
اوه اصلا یادم نبود
امشب تولد چویاس
وای خدایا ممنوم که دوباره چویا رو بهم برگردوندی
من اولین جایی که رفتم برای خرید جایی نبود بجز....
خب فرزندان عزیزم
این از پارت ۱۳ اگه اشتباه نکنم
آره دیگه اشتباه چرا کنم
ببخشید هنوز کامل خوب نشدم مخم تاب داره
اصلا خود درگیری دارم
شرط این پارتم اینه که حدس بزنید قسمت بعدی چه اتفاقی می افته
هرکی نزدیک تر گفت
یه شخصیت انیمه ای/انیمیشنی به دلخواه خودش می کشم
حداقل سه نفر باید حدس بزنن
بوس
۸.۳k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.