رمان دانشکده ی پرورش کاراگاه پارت ۳
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
از زبان آتسوشی::
باهم به سوی سالن اجتماعات رفتیم تا آن موقع حال آکوتاگاوا بسیارخوب بود و همچنان با عصبانیت قدم های محکمی بر می داشت. و بیشتر دانش آموزان دیگر را به دلهره می اینداخت،دلم می خواست به او کمی آرامش دهم و اینجو سنگین را از بین ببرم.
بنابراین دستش را به آرامی گرفتم،ناگهان سرش به شدت گیج رفت و تلو تلو می خورد.
دستانش خیلی گرم شده بودند،همانند کوه آتشفشانی که از شدت گرما در حال فوران بود.
سرفه های بلندی می کرد و قطرات خون بالا می آورد. نیرویی عجیب از بدنش خارج می شد.
من همانند بقیه ی افراد به شدت ترسیده بودم،اما خودم را جمع و جور کردم و این را وظیفه ی خود دانستم که به هم اتاقیم کمک بکنم.
چون اگر این خبر به گوش رئیس می رسید کارش تموم بود و تمامی عمرشرا باید در اتاقی در بسته،تنها می گذراند و اجازه ی دیدار با کسی به او داده نمی شد مگر آنکه وضعیتش درست شود.
من خیلی ترسیده بودم،نمیدوستم که قادر به انجام چه کاری برای او هستم.
آکوتاگاوا:: صدای آتسوشی را می شنیدم بلند بلند صحبت می کرد. شدیدا احساس گرما می کردم حالم به شدت بد بود. نیازمند کسی بوده ام که خنکم کند. پس با صدای ضعیفی گفتم::
آتسوشی آب،آب
آتسوشی:: من به دور و اطرافم نگاه کردم اما آبی نیافتم،پس با صدای بلندگفتم:: کسینیروی جادویی آبدارد؟ کسی قادر به تولید ذره ای آب است؟
همه ی نگاه ها به سویم برگشت،همه با نفرت به من خیره می شدند ومیگفتند،تو مگر جایگاه دوم را در آزمون عملی نداشتی؟ خودت نجاتش بده
_من که قصدی برای نجات این موجود فلک زده ندارم.
_٫منم همینطور
همه رویشان را برگرداندند و به ما بی محلی کردند.
درست من جایگاه دوم را داشتم و آکوتاگاوا جایگاه اول،اما اگر استفاده از قدرت خودم باعث لبریز شدنش همچون آکوتاگاوا شود چی؟
من تسلط کافی ندارم؛اگر همانند قبل میتوانستم تبدیل به ببر درنده ای شوم،اکوتاگاوا را به دندان می گرفتم و سریعا به چشمه ساری در طبیعت کوچک آن سوی دانشکده می بردم.
اما حالا که جنسیتم تغییر کردهماهیت عنصر درونم نیزعوض شده،در روزآزمون با هوش و ذکاوت پیروز شدم.
اما نمیدانم تلاش برای مجسمکردن نیروی قرار داده شده توسط اهریمن دقیقا چه خواهد بود؟
اصلا نیروییدرون من جریان دارد؟
یا همه پر از نفرت و ترس است؟
فقط تجسمش کن تو می توانی آتسوشی
قطره ای آب،قطره ای آب عبور کننده،قطره ای آب پاک کننده،حالا چی؟؟ فقط یک قطره؟ الان من بایدچهکارکنم؟ الان هست که رئیس ها بیایند!
آکوتاگاواااا
بنظرتون آتسوشی چه کاری انجام میده؟
آیا حال آکوتاگاوا خوب میشه؟
آیا کسی به آتسوشی کمک میکنه؟
نتیجه ی این اتفاق روی آموزش آنها در دانشکدهچی؟
از زبان آتسوشی::
باهم به سوی سالن اجتماعات رفتیم تا آن موقع حال آکوتاگاوا بسیارخوب بود و همچنان با عصبانیت قدم های محکمی بر می داشت. و بیشتر دانش آموزان دیگر را به دلهره می اینداخت،دلم می خواست به او کمی آرامش دهم و اینجو سنگین را از بین ببرم.
بنابراین دستش را به آرامی گرفتم،ناگهان سرش به شدت گیج رفت و تلو تلو می خورد.
دستانش خیلی گرم شده بودند،همانند کوه آتشفشانی که از شدت گرما در حال فوران بود.
سرفه های بلندی می کرد و قطرات خون بالا می آورد. نیرویی عجیب از بدنش خارج می شد.
من همانند بقیه ی افراد به شدت ترسیده بودم،اما خودم را جمع و جور کردم و این را وظیفه ی خود دانستم که به هم اتاقیم کمک بکنم.
چون اگر این خبر به گوش رئیس می رسید کارش تموم بود و تمامی عمرشرا باید در اتاقی در بسته،تنها می گذراند و اجازه ی دیدار با کسی به او داده نمی شد مگر آنکه وضعیتش درست شود.
من خیلی ترسیده بودم،نمیدوستم که قادر به انجام چه کاری برای او هستم.
آکوتاگاوا:: صدای آتسوشی را می شنیدم بلند بلند صحبت می کرد. شدیدا احساس گرما می کردم حالم به شدت بد بود. نیازمند کسی بوده ام که خنکم کند. پس با صدای ضعیفی گفتم::
آتسوشی آب،آب
آتسوشی:: من به دور و اطرافم نگاه کردم اما آبی نیافتم،پس با صدای بلندگفتم:: کسینیروی جادویی آبدارد؟ کسی قادر به تولید ذره ای آب است؟
همه ی نگاه ها به سویم برگشت،همه با نفرت به من خیره می شدند ومیگفتند،تو مگر جایگاه دوم را در آزمون عملی نداشتی؟ خودت نجاتش بده
_من که قصدی برای نجات این موجود فلک زده ندارم.
_٫منم همینطور
همه رویشان را برگرداندند و به ما بی محلی کردند.
درست من جایگاه دوم را داشتم و آکوتاگاوا جایگاه اول،اما اگر استفاده از قدرت خودم باعث لبریز شدنش همچون آکوتاگاوا شود چی؟
من تسلط کافی ندارم؛اگر همانند قبل میتوانستم تبدیل به ببر درنده ای شوم،اکوتاگاوا را به دندان می گرفتم و سریعا به چشمه ساری در طبیعت کوچک آن سوی دانشکده می بردم.
اما حالا که جنسیتم تغییر کردهماهیت عنصر درونم نیزعوض شده،در روزآزمون با هوش و ذکاوت پیروز شدم.
اما نمیدانم تلاش برای مجسمکردن نیروی قرار داده شده توسط اهریمن دقیقا چه خواهد بود؟
اصلا نیروییدرون من جریان دارد؟
یا همه پر از نفرت و ترس است؟
فقط تجسمش کن تو می توانی آتسوشی
قطره ای آب،قطره ای آب عبور کننده،قطره ای آب پاک کننده،حالا چی؟؟ فقط یک قطره؟ الان من بایدچهکارکنم؟ الان هست که رئیس ها بیایند!
آکوتاگاواااا
بنظرتون آتسوشی چه کاری انجام میده؟
آیا حال آکوتاگاوا خوب میشه؟
آیا کسی به آتسوشی کمک میکنه؟
نتیجه ی این اتفاق روی آموزش آنها در دانشکدهچی؟
۶.۴k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.