دختر کله صورتی:پارت6

*از زبان دامیان*
نگا کردم که ببینم تنهاییم یا نه بعد به محض اینکه مطمئن شدم تنهاییم خواستم احساسم رو بهش بگم که یهو
انیا و دامیان باهم: من دوست دارم
«1سال بعد»
الان 6 ماه که دمتریوس و بکی ازدواج کردن الان بکی یه پسر باردار هست
امروز عروسی دامیان و انیاس
*از زبان انیا*
ذهن انیا:باورم نمی شه الان دارم دارم با کسی ازدواج میکنم که کلاس اول پرتش کردم تو سطل زباله😅😅😅دامیان حلقه رو دستم کرد و بعد وقت رقص شد من و دامیان عالی میرقصیدیم
«بعد از عروسی»
*از زبان دامیان *
بعد عروسی با انیا اینا رفتیم خونشون و من و انیا رفتیم تو اتاقش تا صحبت کنیم
من: به نظرم یه خونه بگیریم و دو تایی زندگی کنیم
انیا: به نظر منم فکر خوبیه
پس چون فردا تعطیل بود رفتیم و یه خونه ی مناسب با وسایل خریدیم فرداش من و انیا رفتیم خونه هامون و وسایلمون رو جمع کردیم و اوردیم خونه جدیدمون و چیدیمشان که یهو





بچه ها پارت بعد خیلی باحاله اگه می خواید بذارم سه تا شرط دار 15 تا کامنت 15 تا لایک راستی به دوستاتم منو معرفی کن قراره بیشتر از 100 پارت باحال بزارم ها نخونی عمرت بر فناست الانم عکس عروسی انیا و دامیان رو می زارم