سناریو استری کیدز(هیونگ لاین)
تابع قوانین ویسگون، تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
#استری_کیدز
وقتی تو اتاق تمرین جلوی اعضا به جی وای پی میگی دنسش خوبه
بنگ چان:
زیر سبیلی داشت میخندید که با جوپ چشم تو چشم شد
_حق با ا.ته.. واقعا قشنگ میرقصید
لحنش پر از طعنه بود
جوپ: خودم میدونم
جوپ جوگیر دوباره شروع کرد به رقصیدن که کمرش صدا داد، درحالی که خنده هاتون رو خفه میکردید چان دم گوشت گفت
_پاچه خوار
&بی تربیت.. از تو انتطار نداشتم مرد
_حقیقت تلخه
لینو:
بلافاصله بعد از حرفت گفت
_رگ زنانگی قوی ای هم داره شاید واسه همین خوب باهم ارتباط میگیرین
همه اعضا زدن زیر خنده حتی خودت، جوپ هم برای اینکه ضایع نشه خندید
چوپ: خیلی بامزه ای مینهو جان
_شوخی نبود که
با آرنج به پهلوش زدی و زمزمه کردی
&نکن لینو.. من گوه خوردم... تو بگذر از این پیرمرد.. هیچکی بهتر از تو نمیرقصه
با رضایت ویشگونی از پهلوت گرفت و با نیشخند به جوپ خیره شد
چانگبین: نیشخندی زد و دستت رو کشید که کنارش روی مبل افتادی، دم گوشت زمزمه کرد
_بپا یوقت نخواد با تو برقصه
&نه بابا
دو ثانیه از حرفت نگذشته بود که جوپ گفت
=ا.ت می خوای چالش آهنگ جدیدتون رو باهم انجام بدیم؟!
چانگبین با خنده زمزمه کرد
_بفرما.. برو برقص
هیونجین:
بلند خندید و جوپ رو به چالش دعوت کرد، نزدیک یک ساعت کامل دااشتن میرقصیدن، جوپ لعنت شده دیگه جون نداشت، از حرکت ایستاد و گفت
=آفرین هیونجین جان.. آفرین.. الحق که توی کمپانی خودم آموزش دیدی
نیشخندی زد و زیر لب گفت
_تو برو لباس عروستو بپوش
همینطوری که نشسته بودی نوتیف پیام هیونو دیدی، بازش که کردی دیدی نوشته"برو با جوپ ازدواج کن.. بای"
#استری_کیدز
وقتی تو اتاق تمرین جلوی اعضا به جی وای پی میگی دنسش خوبه
بنگ چان:
زیر سبیلی داشت میخندید که با جوپ چشم تو چشم شد
_حق با ا.ته.. واقعا قشنگ میرقصید
لحنش پر از طعنه بود
جوپ: خودم میدونم
جوپ جوگیر دوباره شروع کرد به رقصیدن که کمرش صدا داد، درحالی که خنده هاتون رو خفه میکردید چان دم گوشت گفت
_پاچه خوار
&بی تربیت.. از تو انتطار نداشتم مرد
_حقیقت تلخه
لینو:
بلافاصله بعد از حرفت گفت
_رگ زنانگی قوی ای هم داره شاید واسه همین خوب باهم ارتباط میگیرین
همه اعضا زدن زیر خنده حتی خودت، جوپ هم برای اینکه ضایع نشه خندید
چوپ: خیلی بامزه ای مینهو جان
_شوخی نبود که
با آرنج به پهلوش زدی و زمزمه کردی
&نکن لینو.. من گوه خوردم... تو بگذر از این پیرمرد.. هیچکی بهتر از تو نمیرقصه
با رضایت ویشگونی از پهلوت گرفت و با نیشخند به جوپ خیره شد
چانگبین: نیشخندی زد و دستت رو کشید که کنارش روی مبل افتادی، دم گوشت زمزمه کرد
_بپا یوقت نخواد با تو برقصه
&نه بابا
دو ثانیه از حرفت نگذشته بود که جوپ گفت
=ا.ت می خوای چالش آهنگ جدیدتون رو باهم انجام بدیم؟!
چانگبین با خنده زمزمه کرد
_بفرما.. برو برقص
هیونجین:
بلند خندید و جوپ رو به چالش دعوت کرد، نزدیک یک ساعت کامل دااشتن میرقصیدن، جوپ لعنت شده دیگه جون نداشت، از حرکت ایستاد و گفت
=آفرین هیونجین جان.. آفرین.. الحق که توی کمپانی خودم آموزش دیدی
نیشخندی زد و زیر لب گفت
_تو برو لباس عروستو بپوش
همینطوری که نشسته بودی نوتیف پیام هیونو دیدی، بازش که کردی دیدی نوشته"برو با جوپ ازدواج کن.. بای"
۲۰.۳k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.