دو پارتی (وقتی روش غیرتی میشی و.....) پارت ۲ (آخر)
#لینو
#استری_کیدز
کمی عصبانیتت کم شد ولی همچنان دستات روی شونه هاش بود و لینو ی بدبخت رو به دیوار چسبونده بودی
_ هوم...عشقم نمیخوای ولم کنی ؟
با اخم نگاش کردی
+ نه
_ یاااا....من که بهت گفتم....
پوفی کشیدی
+ بازم از دستت عصبیم
لینو لبخندی زد
_ بهت قول میدم وقتی رسیدیم خونه بزارم تنبیهم کنی
پوزخندی زد که شوکه شدی و سریع دستاتو از روی شونش برداشتی و نگاهت رو ازش گرفتی
_ بیبی من چش شده هوم؟....نمیخوای منو مجازات کنی
از خجالت گونه هات سرخ شد و چیزی نگفتی که لینو به سمتت اومد و فکت رو گرفت و صورتت رو به سمت خودش کرد که مجبور شدی با همون خجالت نگاهش کنی
_ عشقم...نمیخوای صدای ناله های منو در بیاری ؟
خجالتت بیشتر شد
+ یاااا....لینویاااا....چیزی نگووو
لبخند زد و فکت رو ول کرد
_ خوب....پس منتظر امشب هستم لیدی
#استری_کیدز
کمی عصبانیتت کم شد ولی همچنان دستات روی شونه هاش بود و لینو ی بدبخت رو به دیوار چسبونده بودی
_ هوم...عشقم نمیخوای ولم کنی ؟
با اخم نگاش کردی
+ نه
_ یاااا....من که بهت گفتم....
پوفی کشیدی
+ بازم از دستت عصبیم
لینو لبخندی زد
_ بهت قول میدم وقتی رسیدیم خونه بزارم تنبیهم کنی
پوزخندی زد که شوکه شدی و سریع دستاتو از روی شونش برداشتی و نگاهت رو ازش گرفتی
_ بیبی من چش شده هوم؟....نمیخوای منو مجازات کنی
از خجالت گونه هات سرخ شد و چیزی نگفتی که لینو به سمتت اومد و فکت رو گرفت و صورتت رو به سمت خودش کرد که مجبور شدی با همون خجالت نگاهش کنی
_ عشقم...نمیخوای صدای ناله های منو در بیاری ؟
خجالتت بیشتر شد
+ یاااا....لینویاااا....چیزی نگووو
لبخند زد و فکت رو ول کرد
_ خوب....پس منتظر امشب هستم لیدی
۳۲.۹k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.