پارت ۱۲
پارت ۱۲
ویو جهیوپ
×آیشش خب نمیدونم چجوری بگم؟ببین من ... خب از یکی خوشم میاد
تا گفت از یکی خوشش میاد دنیا رو سرم خراب شد ... چرا همیشه باید ضرب خورده قضیه من باشم؟! چرا هیچ وقت نمیشه یه زندگیه راحت داشته باشم؟ چرا؟؟
~خ...خب؟(بغض)
×و...ولی نمیدونم چیکار کنم و چجوری بهش بگم
~خ...خ...خب می...میخوای که...که من کم...کمکت کنم؟؟!(تیکه تیکه و بغض)
×آره اون به کنار ، الان حالت خوبه؟!!
~آمم آره ، خ.خب تو ... مثلا برای اعتراف قشنگ تر ، آممم ببرش به خونت و یا یه جا مه...مهمونش کن
بعد آروم آروم مطرح کن موضوع رو ببین جواب...جوابش چیه(بغض خورده)
×هوم ، خب آوردمش خونه ام
~خب.. بهش گ.....گفتی؟
×نه هنوز ، اما الان میخوام بهش بگم(استرس)
~ا....الان؟؟
×آره
~ب...باهاش هماهنگ کردی که ب..ب...بیاد؟! اگر داره میاد من برم
اومدم پاشم و برم که خب جیمین از مچ دستم منو گرفت و انداخت رو پاش . بعدم با یه حرکت غیر منتظره بوسیدم
واقعا حس عالی بود ، معرکه بود و من واقعا از شدت شک و تعجبم نمیدونستم چیکار کنم..
آروم شروع کرد به مکیدن و من رو به مرگم نزدیک میکرد... دیگه تموم شد ، دیگه فهمیدم که هنوزم میشه امید داشت ، یسسسسسسس . بلاخره چشیدم آرههههههههه
بعد حدود دو مین ازم جدا شد و من با بهت نگاهش میکردم
~ج...ج...ج....جیمین چیکار....کردی؟؟!!!
×گفتی اون شخص رو بیارم به خونم و بعدم بهش بگم ، و من اینجوری میخوام به اون شخص بفهمونم که عاشقشم.. و خب الان کارم راحت تر شده چون .... کارم رو انجام دادم!
~جیمین تو ... تو منو ... بوسیدی؟!!
×جرم کردم ؟(بم)
نمیدونستم واقعا چیکار کنم
واقعا نمیدونستم چیکار کنم ، فقط دلم طعم لباش رو میخواست . پس محکم لبم رو به لباش زدم و شروع کردم مکیدن ، چون بار اولم بود زیاد خوب نبودم اما خب.. بعد یه کم همراهیم میکرد و منم از گردنش گرفتم و روی مبل درازش کردم و روش به حالت خیمه افتادم .....
~میخوام مهرت کنم ، آماده ای؟
×آ..آره ، آههههههه
رفتن سمت گردنش و کیس مارک میذاشتم ، شت شت شت چقدر خوب بودددددد . عالی تر از این نمیشه
همینطور ادامه میدادم و ناله هاش رو از سر میگرفت و منو بیشتر حشری میکرد ، خیلی خوب بود
×آههههه ... جیهوپ
~جونم بیب؟؟!!
×آهههههه اومممم بیشتر میخوام
~چ..چی؟!
×آهههشش
فهمیدم منظورش رو اما واقعا الان؟!!!
ولی خب ....
خب بچه ها اینم پارت بعد ، میدونم کمه اما فکر کنم پارت بعد اسمات باشه
نظر بدین ماست نباشین 😑🤌🏻
ویو جهیوپ
×آیشش خب نمیدونم چجوری بگم؟ببین من ... خب از یکی خوشم میاد
تا گفت از یکی خوشش میاد دنیا رو سرم خراب شد ... چرا همیشه باید ضرب خورده قضیه من باشم؟! چرا هیچ وقت نمیشه یه زندگیه راحت داشته باشم؟ چرا؟؟
~خ...خب؟(بغض)
×و...ولی نمیدونم چیکار کنم و چجوری بهش بگم
~خ...خ...خب می...میخوای که...که من کم...کمکت کنم؟؟!(تیکه تیکه و بغض)
×آره اون به کنار ، الان حالت خوبه؟!!
~آمم آره ، خ.خب تو ... مثلا برای اعتراف قشنگ تر ، آممم ببرش به خونت و یا یه جا مه...مهمونش کن
بعد آروم آروم مطرح کن موضوع رو ببین جواب...جوابش چیه(بغض خورده)
×هوم ، خب آوردمش خونه ام
~خب.. بهش گ.....گفتی؟
×نه هنوز ، اما الان میخوام بهش بگم(استرس)
~ا....الان؟؟
×آره
~ب...باهاش هماهنگ کردی که ب..ب...بیاد؟! اگر داره میاد من برم
اومدم پاشم و برم که خب جیمین از مچ دستم منو گرفت و انداخت رو پاش . بعدم با یه حرکت غیر منتظره بوسیدم
واقعا حس عالی بود ، معرکه بود و من واقعا از شدت شک و تعجبم نمیدونستم چیکار کنم..
آروم شروع کرد به مکیدن و من رو به مرگم نزدیک میکرد... دیگه تموم شد ، دیگه فهمیدم که هنوزم میشه امید داشت ، یسسسسسسس . بلاخره چشیدم آرههههههههه
بعد حدود دو مین ازم جدا شد و من با بهت نگاهش میکردم
~ج...ج...ج....جیمین چیکار....کردی؟؟!!!
×گفتی اون شخص رو بیارم به خونم و بعدم بهش بگم ، و من اینجوری میخوام به اون شخص بفهمونم که عاشقشم.. و خب الان کارم راحت تر شده چون .... کارم رو انجام دادم!
~جیمین تو ... تو منو ... بوسیدی؟!!
×جرم کردم ؟(بم)
نمیدونستم واقعا چیکار کنم
واقعا نمیدونستم چیکار کنم ، فقط دلم طعم لباش رو میخواست . پس محکم لبم رو به لباش زدم و شروع کردم مکیدن ، چون بار اولم بود زیاد خوب نبودم اما خب.. بعد یه کم همراهیم میکرد و منم از گردنش گرفتم و روی مبل درازش کردم و روش به حالت خیمه افتادم .....
~میخوام مهرت کنم ، آماده ای؟
×آ..آره ، آههههههه
رفتن سمت گردنش و کیس مارک میذاشتم ، شت شت شت چقدر خوب بودددددد . عالی تر از این نمیشه
همینطور ادامه میدادم و ناله هاش رو از سر میگرفت و منو بیشتر حشری میکرد ، خیلی خوب بود
×آههههه ... جیهوپ
~جونم بیب؟؟!!
×آهههههه اومممم بیشتر میخوام
~چ..چی؟!
×آهههشش
فهمیدم منظورش رو اما واقعا الان؟!!!
ولی خب ....
خب بچه ها اینم پارت بعد ، میدونم کمه اما فکر کنم پارت بعد اسمات باشه
نظر بدین ماست نباشین 😑🤌🏻
۱.۳k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.