@رمان تنهایی پر هیاهو پارت ۱
دختری بودم از جنس تنهایی دختری که به هیچ کس اعتماد نداشت
دختری که همیشه تنها بود
دختری که همه کاراش مثل افسرده ها بود و همه بهم میگفتن یه دختره دیونه
ولی من دیونه نیسم فقط به کسی اعتماد ندارم با اینکه کارم جوری بود که باید همیشه پر انرژی باشم باید همیشه
کار هامو با بقیه هماهنگ کنم
ولی من اینجوری نبودم کاری که میکردم همش تحقیق و جستجو های خودم بود
زیاد معروف نبودم ولی از خیلی ها اثر جرم داشتم که اگه اونا رو پخش کنم و همه بفهمن هم خودم معروف میشم
هم زندگی اونا به فنا میره
اره من یه خبر نگار بودم
یه خبر نگار که همیشه با بی حوصلگی کار هاش رو انجام میداد و تنها بود
ولی کاری که انجام میدادم پر صدا بود
که این خیلی خوشایندم میکرد
دختری که همیشه تنها بود
دختری که همه کاراش مثل افسرده ها بود و همه بهم میگفتن یه دختره دیونه
ولی من دیونه نیسم فقط به کسی اعتماد ندارم با اینکه کارم جوری بود که باید همیشه پر انرژی باشم باید همیشه
کار هامو با بقیه هماهنگ کنم
ولی من اینجوری نبودم کاری که میکردم همش تحقیق و جستجو های خودم بود
زیاد معروف نبودم ولی از خیلی ها اثر جرم داشتم که اگه اونا رو پخش کنم و همه بفهمن هم خودم معروف میشم
هم زندگی اونا به فنا میره
اره من یه خبر نگار بودم
یه خبر نگار که همیشه با بی حوصلگی کار هاش رو انجام میداد و تنها بود
ولی کاری که انجام میدادم پر صدا بود
که این خیلی خوشایندم میکرد
۶.۳k
۲۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.