Little part
_ هر کاری بگی برات انجام میدم جیمین هرکاری میکنم تا برات جبران کرده باشم.
× این حرف رو نزن تهیونگ...شاید بابت اینکه رفیق هام رو فریب دادم عذاب وجدان داشته باشم ولی از نظر من این کمترین کاری بود که در برابر کار های تو میتونستم برات انجام بدم.
_ جیمی..
× نه تهیونگ هیچ حرفی نگو...خودت میدونی اگه اون روز نجاتم نمیدادی دیگه منی وجود نداشت که بخواد الان با تو سر همچین موضوع مزخرفی بحث کنه.
و سرش را به حالت قهر از مرد برگرداند و به دنیای ابری بیرون از پنجره خیره شد.
با این حرکت مرد مقابلش اهی از کلافگی کشید و زمزمه کرد
=باشه قبول...فقط اگه ارا اومد و اذیتت کرد ازت خواهش میکنم به خودم بگو باشه؟
با تعجب صورتش را برگرداند و گفت
× اون دختره ی هرزه هنوز زندست ؟
_ متاسفانه اره...میدونی که بهش نیاز دارم مگرنه همون ده سال پیش سر بریدشو برای پدرش میفرستادم
و سپس بلند شد و به سمت در اتاق حرکت کرد
_ استراحت کن..برای شام میگم بیدارت کنن
× این حرف رو نزن تهیونگ...شاید بابت اینکه رفیق هام رو فریب دادم عذاب وجدان داشته باشم ولی از نظر من این کمترین کاری بود که در برابر کار های تو میتونستم برات انجام بدم.
_ جیمی..
× نه تهیونگ هیچ حرفی نگو...خودت میدونی اگه اون روز نجاتم نمیدادی دیگه منی وجود نداشت که بخواد الان با تو سر همچین موضوع مزخرفی بحث کنه.
و سرش را به حالت قهر از مرد برگرداند و به دنیای ابری بیرون از پنجره خیره شد.
با این حرکت مرد مقابلش اهی از کلافگی کشید و زمزمه کرد
=باشه قبول...فقط اگه ارا اومد و اذیتت کرد ازت خواهش میکنم به خودم بگو باشه؟
با تعجب صورتش را برگرداند و گفت
× اون دختره ی هرزه هنوز زندست ؟
_ متاسفانه اره...میدونی که بهش نیاز دارم مگرنه همون ده سال پیش سر بریدشو برای پدرش میفرستادم
و سپس بلند شد و به سمت در اتاق حرکت کرد
_ استراحت کن..برای شام میگم بیدارت کنن
۱۴۱
۰۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.