ا/ت و تهیونگ پارت ۲.....
شدی. نشستی روی صندلیت و بعد از پنج دقیقه معلم وارد کلاس شد 👩🏻🏫 همه همزمان بلند شدید و سلام کردید (شما دوست صمیمی نداشتید اما خیلیا دوست داشتن با تو دوست صمیمی باشن) بقل دستی من یک پسر است به نام جک اکسون که معمولا صداش میکنن جکی من به شدت ازش بدم میاد اما دیگه باید تحمل کرد 😁 ...میخواهید به دانشگاه بین المللی 갈색(براون) منتقل شید باید یک داتش آموز نمونه باشد. 😄😄 منم کلی ذوق کردم 😉 اخه میدونید من یک دانش آموز نمونه ام 😇🤣 (بعد از دو هفته) موقع آزمون 👇🏻 خیلی استرس داشتم 🥶😨 من کل دو هفته را داشتم میخوندم و لی نمیدونم چرا استرس دارم همینطور که در حال فکر کردن بودم که یک اقایی وارد شد🥸 وگفت:سلام بچه ها من آقای الکوس هستم و محافظ شما برای آزمون امید وارم که در این آزمون موفق شوید 🙂 و برگه ها را تقسیم کرد و گفت :از روی ساعت شما 1 ساعت وقت دارید از مون شما از 100 نمره است. 🙂معلمون گفت:بچه ها شما در دو هفته دیگه امتحان دارید و هر کس در این امتحان نمره بالا تر را بگیرد به دانشگاه بین المللی ( براون) 갈색 منتقل میشه... فقط یا دتون باشه نه برای این ازمون بلکه برای همه آزمون ها باید تلاش کنید اگه اگه ....و بعد از اینکه توضیحات را داد گفت :شروع کنید 😺 ما هم شروع کردیم به حل کردن چون من خیلی خونده بودم و همرو بلد بودم سر نیم ساعته تمام کردم و به آقای الکوس دادم. آقای الکوس از من تشکر کرد و من به بیرون رفتم وقتی به بیرون آمدم یک اففففففففففف بلندی کردم😁 و گفتم :آخيش حالا برم استراحت😂😈 فردا👇🏻 صبح با صدای گوشی بیدار شدم و سریع وسایلمو برداشتم و صبحانه خوردم و به سمت مدرسه حرکت کردم بل آخره به مدرسه رسیدم" وارد مدرسه شدم به همه سلام کردم و وارد کلاس شدم روی صندلیم نشستم و شروع با بازی کردن کیفم کردم تا معلم بیاد بل آخره بعد از دو ساعت معلم امد🤣😏 و همه بلند شدیمو سلام کردیم معلم گفت :همین امروز جواب آزمون ها به دستم رسید. وقتی معلم این کلمه رو گفت احساس کردم قلبم تو حلقم از استرس داشتم میمردم که معلم گفت: اسم کسانی که نمره بالای 80 گرفتن میخونم 1. لیسا->98 2. ا/ت->97 3.لارا ->90 همینا بالای 80 گرفتن بقیه پاین بودید ولی بازم ممنون که تلاشت نو کردید حالا برای دوستاتون دست بزنید 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻 و همه با هم دست زدن👏🏻👏🏻👏🏻 من خیلی خوشحال شده بودم 😍😍 بعد مدرسه سریع رفتم خانه وارد خونه شدم و سریع رفتم تو اتاقم لباس راحتی پوشیدم و رفتم سر میزبه مامانم سلام کردم مامانم هم بهم سلام کرد . گفتم : مامان بابا کجاست ؟ گفت: بابات سر کاره گفتم : اه اها خوب مامان غذا چی داریم ؟ مامانم گفت: غذا برات سوشی دست کرم . اوه راستی دخترم امشب مهمان داریم . گفتم هواست باشه جایی نخواهی بری 😃 گفتم : ااااا هااا حالا کی هست مهمانمون ؟ گفت : آقای کیم و خوانواده اش گفتم : اها همونی که یک پسر رو مخ داره گفت : ااااا دختر اینجوری نگو اتفاقا پسرشون خیلی هم خوشتیپه گفتم : اصلا اینطور نیست و تو دلم گفتم : پسره از خود راضی اه اکبریت ی و یهو یادم اومد که به مامانم نگفتم که تو دانشگاه 갈색(براون) قبول شدم وای بهترین مدرسه بود اما اون پیره اکبریتی هم بود اه پسره خنگ ولی مهم نیست ☺ بعد به مامانم گفتم مامان اگه گفتی نمره آزمون چند شدم ؟ مامانم گفت ۷۰؟ گفتم : مامان ؟😒 گفت : ه شوخی کردم شدی ۹۰ ؟ گفتم : یکم بلا تر ..
بقیش برای بعد . دوست دارم یکم منحرفیش کنم مشکلی ندارید که ؟؟؟؟
بقیش برای بعد . دوست دارم یکم منحرفیش کنم مشکلی ندارید که ؟؟؟؟
۳۵.۴k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.