چند پارتی یونگی (. .)
روی صندلی نشسته بود و داشت روی آهنگاش کار میکرد
قرار بود امروز ی فرد دیگه وارد گروه شون بشه
اونم به عنوان رپر
میخواست از اون تازه وارد بهتر باشه ، دلش نمیخواست ی تازه وارد جاشو بگیره
البته از کجا معلوم
شاید رپش بد بود و از گروه بیرونش میکردن ،
با صدای باز شدن در روشو برگردوند ، عصبی از اینکه قوانین استودیوش زیر پا گذاشته شده بود ، اونم مهم ترینش
»اگه پات به اینجا باز شه قلمش میکنم پس برو گمشو »
یونگی : مگه نگفتم کسی وارد .....
حرفش تو دهنش نصفه موند
با دیدن اون چهره ای که کم تر از زیبایی الهه ها نداشت
دیدن اون جوری بود انگار قشنگ ترین صحنه عمرش رو دیده
صورت شیشه ای ، لبای پفکی ، چشمای درشت ، موهای بلوندش
زیبایی هاش بی اندازه بود
ادامه دارد
قرار بود امروز ی فرد دیگه وارد گروه شون بشه
اونم به عنوان رپر
میخواست از اون تازه وارد بهتر باشه ، دلش نمیخواست ی تازه وارد جاشو بگیره
البته از کجا معلوم
شاید رپش بد بود و از گروه بیرونش میکردن ،
با صدای باز شدن در روشو برگردوند ، عصبی از اینکه قوانین استودیوش زیر پا گذاشته شده بود ، اونم مهم ترینش
»اگه پات به اینجا باز شه قلمش میکنم پس برو گمشو »
یونگی : مگه نگفتم کسی وارد .....
حرفش تو دهنش نصفه موند
با دیدن اون چهره ای که کم تر از زیبایی الهه ها نداشت
دیدن اون جوری بود انگار قشنگ ترین صحنه عمرش رو دیده
صورت شیشه ای ، لبای پفکی ، چشمای درشت ، موهای بلوندش
زیبایی هاش بی اندازه بود
ادامه دارد
۱.۴k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.