مافیا سرد 6

فک میکنم وقتی فهمید با پسر دوستم عصبی شد خب اونم یبار بهم پیشنهاد داده بود نمیخوام دلش و بشکونم.
من و اون 12 ساله با هم دوستیم

ویو ته :

وقتی گفت با یه پسر دوستم عصبی شدم
من مطمئنم هیچ پسری با دختر به این خوشگلی دوست معمولی نمیشه.

وقتی این حرفو زد الکی به بهانه کار رفتم اتاق کارم

ویو ات :
از وقتی گفتن با یه پسر دوستم رفته تو خودش.
واسه همین تصمیم گرفتم برم اتاق کارش

ات : تق تق تق ( صدای در زدن😅)

ته: بیا تو

ته : کاری داشتی

ات : تو بخاطر اینکه من با یه پسر دوستم باهام قهر کردی؟

ته : من هیچوقت با کسی که دوسش دارم قهر نمیکنم

ات : پس چرا با هام سرد شدی

ته : چون اصلا خوشم نمیاد با یه پسر دوست باشی

ات : ولی ما فقط دوست معمولی ایم

ته دست ات رو کشید و ات افتاد تو بغل ته

ته : پس چرا نمیخوای منو ببینه راستشو بگو

ات : خب ام اون یبار بهم پیشنهاد داد بعد من قبول نکردم.
واسه همین دوست ندارم تو رو ببینه چون فک کنم ناراحت بشه

ته : پس اتفاقا از شنبه بعد من تورو میبرم کلاس تا بفهمه صاحب داری.

بعد سرش رو کرد تو گردن ات و گردنش رو بوسید و بعد ات رفت بیرون


ذهن ات : وایسا ببینم من چرا مقاومت نمیکردم
وای الان فک میکنه خوشم اومده .

البته یه کوچولو خوشم اومد ولی نباید به روی خودم بیارم