پارت 27
پارت 27
.. 6 روز بعد..
ات ویو: الان حال ته کاملا خوب شده مدرسم هم تموم شده خیلی خوشحالم الان دیگه 19 سالمه و قراره به مناسبت اینکه فارغالتحصیل شدیم و اینکه ته حالش خوب شده همه دور هم جشن بگیریم، جشن توی یکی از بار های معروف کره هست ساعت 9 باید اونجا باشم راستی ته و لیا باهم تو رابطن الان ساعت 5 نیمه رفتم ی دوش 40 مینی گرفتم بعدش یکمی احساس گشنگی کردم برای همین رفتم اشپز خونه یچی بخورم ک هیچی پیدا نکردم و با اب رفتم اتاقم🤧 رفتم یکمی تو گوشی ک اصلا نفهمیدم کی خوابم برد
ته ویو: ساعت 7 نیم بود رفتم اتاق ات ببینم داره چیکار میکنه ک دیدم هنوز خوابه🤦♂️
ته:نمیخوای بیدارشی ساعت 7 نیمه
ات:فقط یکم دیگه بخوابم
ته:کری میگم 7 نیمه
ات:چیییییییییی من هنوز اماده نشدم
ات ویو:ته با خالت تعصف امیزی نگام کرد بعد رفت منم سریع بلند شدم اماده شم سریع یه ارایش لایت مردم ک به لباسم بیاد موهام رو هم بالا دم اسبی بستم پاینش رو یکمی فر کردم داشتم از تو اینه قربون صدقه خودم میرفتم ک ساعت رو دیدم وایییی ساعت 8 نیمه سریع لباسمو پوشیدم خیلییی خوشگل بود باز بود و کاملا بدنم دیده میشد و برای بار خیلی خوب بود، وای نکنه کوک گیر بده بگه این چیه پوشیدی، اصلا به اون چه دوتا داشتم پوشیدم وای داشت کفشمو یادم میرفت
.........
عکس لباس ات و کفشش رو براتون گذاشتم
شرط ها 🌚⭐💫
لایک:40
کامنت:50
.. 6 روز بعد..
ات ویو: الان حال ته کاملا خوب شده مدرسم هم تموم شده خیلی خوشحالم الان دیگه 19 سالمه و قراره به مناسبت اینکه فارغالتحصیل شدیم و اینکه ته حالش خوب شده همه دور هم جشن بگیریم، جشن توی یکی از بار های معروف کره هست ساعت 9 باید اونجا باشم راستی ته و لیا باهم تو رابطن الان ساعت 5 نیمه رفتم ی دوش 40 مینی گرفتم بعدش یکمی احساس گشنگی کردم برای همین رفتم اشپز خونه یچی بخورم ک هیچی پیدا نکردم و با اب رفتم اتاقم🤧 رفتم یکمی تو گوشی ک اصلا نفهمیدم کی خوابم برد
ته ویو: ساعت 7 نیم بود رفتم اتاق ات ببینم داره چیکار میکنه ک دیدم هنوز خوابه🤦♂️
ته:نمیخوای بیدارشی ساعت 7 نیمه
ات:فقط یکم دیگه بخوابم
ته:کری میگم 7 نیمه
ات:چیییییییییی من هنوز اماده نشدم
ات ویو:ته با خالت تعصف امیزی نگام کرد بعد رفت منم سریع بلند شدم اماده شم سریع یه ارایش لایت مردم ک به لباسم بیاد موهام رو هم بالا دم اسبی بستم پاینش رو یکمی فر کردم داشتم از تو اینه قربون صدقه خودم میرفتم ک ساعت رو دیدم وایییی ساعت 8 نیمه سریع لباسمو پوشیدم خیلییی خوشگل بود باز بود و کاملا بدنم دیده میشد و برای بار خیلی خوب بود، وای نکنه کوک گیر بده بگه این چیه پوشیدی، اصلا به اون چه دوتا داشتم پوشیدم وای داشت کفشمو یادم میرفت
.........
عکس لباس ات و کفشش رو براتون گذاشتم
شرط ها 🌚⭐💫
لایک:40
کامنت:50
۴.۹k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.