مافیای خشن

چند ماه بعد
ویو ات
من واقعا عاشق کوک شده بودم و حاضر بودم جونمم براش بدم
ویو کوک
من اتو خیلی دوست دارم ولی اگه بهش بگم مافیام ولم میکنه پس بهش نمیگم اون نمی تونه بفهمه
پایان ویو کوک
ات
خب امروز جمعه اس سر کار نمی رم رفتم دستشویی کارای لازمو کردم رفتم صبونه خوردم دیدم کوک داره زنگ میزنه
بهم گفت ساعت ۶ تو خونش پارتی هست منم باید باشم منم گفتم باشه
الان ساعت ۱۱ صبح برم لباس بگیرم رفتم اتاقم حاضر شدم که برم بیرون
.
.
.
.
.

رفتم لباسمو خریدم و چند چیز دیگه هم خریدم
اومدم خونه ساعت ۳ بود رفتم حموم بعد نیم ساعت در اومدم موهامو سشوار کشیدم آرایش کردم ساعت ۵ شده بود لباسمو پوشیدم سوار ماشینم شدم رفتم خونه ی کوک ...