𝐛𝐚𝐝 𝐛𝐨𝐲 p2
ات ویو:
زنگ زدم بابام بیاد دنبالم
ات: بابا کجایییی
پ.ات: دخترم من الان داخل شرکت هستم کاری داری؟
ات: بیا دنبالم
پ.ات: الان به راننده میگم بیاد
ات: باشه زود بهش بگو
چند دقیقه گذشت و هیچ خبری از راننده نبود حوصلم سررفته بود همینجوری الکی دور سر خودم میچرخیدم که یه ماشینی اومد
راننده: ببخشید دیر شد خانم ترافیک بود نشد زود برسم
ات: باشه حالا حرکت کن
راننده: چشم
داشتم با ذوق کوچه و خیابون ها رو نگاه میکردم وااییی چقدر قشنگ بودن
راننده: خانم انگار خیلی ذوق دارید
ات: آرهههههه اینجا خیلی قشنگههه
راننده: *لبخند*
رسیدیم خونه دقیقا مثل قبلا بود هیچ تغییری نکرده بود چمدونم رو برداشتم و دویدم تو خونه
ات: مامان من اومدممممم
م.ات: واییی دختر قشنگمممم
*همدیگرو بغل کردن*
م.ات: دخترم خوبی؟ آمریکا بهت خوش گذشت؟
ات: عالی بود ولی کره یچیزی دیگس
م.ات: موافقم
م.ات: بیا تا اتاقت رو نشونت بدم
ات: باشههه
رفتیم توی یه اتاق با تم دارک خیلی خفن بود خوشم اومد
ات: خیلی خوشگله ممنون
م.ات: نمیدونستیم چه جور اتاقی دوست داری برای همین تم اتاق رو دارک کردیم گفتیم شاید خوشت بیاد
ات: عالیه
م.ات: خوبه. راستی صبحونه خوردی؟
ات: آره
م.ات: باشه پس من میرم پایین کاری داشتی بهم بگو
ات: باشه بازم مرسی
تا مامانم رفت خودم رو عین مرده ها پرت کردم رو تخت گوشیم رو برداشتم تا ببینم هانی چیکارا میکنه
ات: هانی جونم من رسیدم کره تو کجایی؟
هانی: مدرسه
ات: یاااا مگه تو هم میری مدرسه؟
هانی: نه فقط خودت میری:/
ات: باشه پس بعدا میبینمت گاو خوشگلم
هانی: همچنین بز گوگولی
ات: بوس
هانی: بای
رفتم پایین دیدم مامانم داره با تلفن حرف میزنه از فرصت استفاده کردم و از خونه زدم بیرون هوا عالی بود
نگهبان: خانم شما برگشتین؟
ات: نه من الان دارم باهات از آمریکا حرف میزنم:|||
نگهبان: عه ببخشید
ات: مطمئنی عقل داری؟
نگهبان: بله
ات: ولی من فکر نکنم داشته باشی. حالا هم از جلوم رد شو میخوام برم بیرون
نگهبان: چشم
از کنارش رد شدم و رفتم بیرون بنظرم یکم برم خرید کنم خوب باشه چون حوصلم سررفته بود پس رفتم تا یه پاساژ پیدا کنم بعد از صد دور گشتن دور خودم یه پاساژ پیدا کردم خیلی بزرگ بود با ذوق رفتم داخلش اول رفتم تا لباس بخرم
که چشمم به یه لباس قرمز خورد خیلی خوشگل بود*ذوق*
ات: این قیمتش چنده؟
فروشنده: ۵۰ میلیون
ات: باشه میخرمش
پولش رو دادم و لباس رو برداشتم بنظرم لباسه یکم زیادی باز بود ولی خوشگل بود رفتم تا یه کفش هم بگیرم خرید هامو کردم و اومدم بیرون عههه چه زود عصر شد یه تاکسی گرفتم تا برم خونه تو راه تاکسی یه مسافر دیگه هم سوار کرد جونننن بابا چه پسر کراشی بود حتی از الکس هم خوشگل تر بود تتو رو دستش چه جذابه
راننده: خانم مقصدت اینجاست؟
با حرف راننده از فکر پسره اومدم بیرون
ات: چیزه... نه یکم جلوتره
پسره: حواست کجاست؟
ات: چی میگی حواسم سر جاشه
پسره: اوکی
ات: میگم تتو خوشگلی داری:)
پسره: ممنون
راننده: خانم رسیدیم
ات: ممنون
پولش رو بهش دادم وسایلم رو برداشتم و رفتم داخل همش تو فکر پسره بودم اون تتو و پرسینگ هاش خیلی جذابش کرده بودن واییی فقط چند ساعته اومدم کره رو دونفر کراش زدم یا خداااا
خدمتکار: خانم بزارید کمکتون کنم
ات: نه خودم میبرمشون مرسی
خدمتکار: چشم
رفتم تو اتاقم لباسی که خریده بودم رو پوشیدم مو هام هم باز کردم جلو آیینه ژست گرفتم
ات: یکم آرایش هم کنم ببینم چطور میشم
به آرایش لایت کردم وایییییی من چقدر خوشگلمممم
م.ات: دخترم جایی میخوای بری خودتو خوشگل کردی؟
ات: یا خداااا مامان در بزنننن
م.ات:در اتاقت باز بود
ات: لباسم خوشگله؟
م.ات: آره ولی خیلی بازه
ات: اههههههه ولی دوستش دارم
م.ات: باشه هرکاری میخوای بکن
ات: بای
در اتاقم رو بستم چندتا ژست دیگه هم گرفتم که گوشیم زنگ خورد برداشتمش....
____________________________
از الان دیگه شرط میزارم
۱۰ لایک ۵ تا کامنت
زنگ زدم بابام بیاد دنبالم
ات: بابا کجایییی
پ.ات: دخترم من الان داخل شرکت هستم کاری داری؟
ات: بیا دنبالم
پ.ات: الان به راننده میگم بیاد
ات: باشه زود بهش بگو
چند دقیقه گذشت و هیچ خبری از راننده نبود حوصلم سررفته بود همینجوری الکی دور سر خودم میچرخیدم که یه ماشینی اومد
راننده: ببخشید دیر شد خانم ترافیک بود نشد زود برسم
ات: باشه حالا حرکت کن
راننده: چشم
داشتم با ذوق کوچه و خیابون ها رو نگاه میکردم وااییی چقدر قشنگ بودن
راننده: خانم انگار خیلی ذوق دارید
ات: آرهههههه اینجا خیلی قشنگههه
راننده: *لبخند*
رسیدیم خونه دقیقا مثل قبلا بود هیچ تغییری نکرده بود چمدونم رو برداشتم و دویدم تو خونه
ات: مامان من اومدممممم
م.ات: واییی دختر قشنگمممم
*همدیگرو بغل کردن*
م.ات: دخترم خوبی؟ آمریکا بهت خوش گذشت؟
ات: عالی بود ولی کره یچیزی دیگس
م.ات: موافقم
م.ات: بیا تا اتاقت رو نشونت بدم
ات: باشههه
رفتیم توی یه اتاق با تم دارک خیلی خفن بود خوشم اومد
ات: خیلی خوشگله ممنون
م.ات: نمیدونستیم چه جور اتاقی دوست داری برای همین تم اتاق رو دارک کردیم گفتیم شاید خوشت بیاد
ات: عالیه
م.ات: خوبه. راستی صبحونه خوردی؟
ات: آره
م.ات: باشه پس من میرم پایین کاری داشتی بهم بگو
ات: باشه بازم مرسی
تا مامانم رفت خودم رو عین مرده ها پرت کردم رو تخت گوشیم رو برداشتم تا ببینم هانی چیکارا میکنه
ات: هانی جونم من رسیدم کره تو کجایی؟
هانی: مدرسه
ات: یاااا مگه تو هم میری مدرسه؟
هانی: نه فقط خودت میری:/
ات: باشه پس بعدا میبینمت گاو خوشگلم
هانی: همچنین بز گوگولی
ات: بوس
هانی: بای
رفتم پایین دیدم مامانم داره با تلفن حرف میزنه از فرصت استفاده کردم و از خونه زدم بیرون هوا عالی بود
نگهبان: خانم شما برگشتین؟
ات: نه من الان دارم باهات از آمریکا حرف میزنم:|||
نگهبان: عه ببخشید
ات: مطمئنی عقل داری؟
نگهبان: بله
ات: ولی من فکر نکنم داشته باشی. حالا هم از جلوم رد شو میخوام برم بیرون
نگهبان: چشم
از کنارش رد شدم و رفتم بیرون بنظرم یکم برم خرید کنم خوب باشه چون حوصلم سررفته بود پس رفتم تا یه پاساژ پیدا کنم بعد از صد دور گشتن دور خودم یه پاساژ پیدا کردم خیلی بزرگ بود با ذوق رفتم داخلش اول رفتم تا لباس بخرم
که چشمم به یه لباس قرمز خورد خیلی خوشگل بود*ذوق*
ات: این قیمتش چنده؟
فروشنده: ۵۰ میلیون
ات: باشه میخرمش
پولش رو دادم و لباس رو برداشتم بنظرم لباسه یکم زیادی باز بود ولی خوشگل بود رفتم تا یه کفش هم بگیرم خرید هامو کردم و اومدم بیرون عههه چه زود عصر شد یه تاکسی گرفتم تا برم خونه تو راه تاکسی یه مسافر دیگه هم سوار کرد جونننن بابا چه پسر کراشی بود حتی از الکس هم خوشگل تر بود تتو رو دستش چه جذابه
راننده: خانم مقصدت اینجاست؟
با حرف راننده از فکر پسره اومدم بیرون
ات: چیزه... نه یکم جلوتره
پسره: حواست کجاست؟
ات: چی میگی حواسم سر جاشه
پسره: اوکی
ات: میگم تتو خوشگلی داری:)
پسره: ممنون
راننده: خانم رسیدیم
ات: ممنون
پولش رو بهش دادم وسایلم رو برداشتم و رفتم داخل همش تو فکر پسره بودم اون تتو و پرسینگ هاش خیلی جذابش کرده بودن واییی فقط چند ساعته اومدم کره رو دونفر کراش زدم یا خداااا
خدمتکار: خانم بزارید کمکتون کنم
ات: نه خودم میبرمشون مرسی
خدمتکار: چشم
رفتم تو اتاقم لباسی که خریده بودم رو پوشیدم مو هام هم باز کردم جلو آیینه ژست گرفتم
ات: یکم آرایش هم کنم ببینم چطور میشم
به آرایش لایت کردم وایییییی من چقدر خوشگلمممم
م.ات: دخترم جایی میخوای بری خودتو خوشگل کردی؟
ات: یا خداااا مامان در بزنننن
م.ات:در اتاقت باز بود
ات: لباسم خوشگله؟
م.ات: آره ولی خیلی بازه
ات: اههههههه ولی دوستش دارم
م.ات: باشه هرکاری میخوای بکن
ات: بای
در اتاقم رو بستم چندتا ژست دیگه هم گرفتم که گوشیم زنگ خورد برداشتمش....
____________________________
از الان دیگه شرط میزارم
۱۰ لایک ۵ تا کامنت
۱۷.۷k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.