رمان(عشق)پارت۳۸
عاقد:خیلی خب شناسنامه هاتون رو بدین. سوسعم:بفرمایید. عاقد:خانم سوسن کلیچ حاضرید بدون هیچ اجباری با آقای عمر ارن ازدواج کنید؟. سوسن:بله🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰. عاقد:آقای عمر ارن حاضرید بدون هیچ اجباری با سوسن کلیچ ازدواج کنید؟. عمر:بلههههههه تا آخر عمر🥰🥰🥰🥰🥰🥰. عاقد:پس اینجا رو امضا کنید. عاقد:با اجازه ای که شهرداری به من داده شما رو زن و شوهر اعلام میکنم......داماد حالا میتونی پیشونی عروس ببوسی🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰.
(عمر پیشونی سوسن رو بوسید و همگی دست زدن و عروس و داماد رقص تانگو کردن و.......). «عروسی تموم شد» شوال:عمر پسرم بهم قول میدی که تا آخر عمرت سوسن رو دوست داشته باشی و ناراحتش نکنی🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹. عمر:هیچ وقت هیچ وقت ناراحتش نمیکنم و تا آخر عمرم دوستش دارم و عاشقشم🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰. احمد:دخترم رو به تو امانت میدم......هیچ وقت تنهاش نزار🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹. عمر:نگران نباشید آقا احمد هیچ وقت تنهام نمیزارم و ترکش نمیکنم اینو بهتون قول میدم🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥰🥰🥰🥰🥰. سارپ:مبارکت باشه آبجی جونم......عمر خواهرم رو هیچ وقت اذیت نکن باشه🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰. عمر:معلومه که اذیتش نمیکنم مگه میشه که اذیتش کنم......من براش میمیرم🥹🥹🥹🥹. یاسمین:آبجی جونم و عمر جون مبارکتون باشه......ببین عمر آبجیمو اذیت کنی با من طرفی🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰. عمر:یاسمین یااااااا مگه میشه اذیتش کنم🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹. سوسن:واااااااااای بسه دیگه دست از سر شوهرم بردارید😅😅😅😅😅😅😅😅😅. عمر:آره راست میگه آخه خیلی روم حساسه تا یه دختر منو ببینه میخواد خفش کنه🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣. سوسن:مگه من قاتلم🤣🤣🤣🤣🤣. عمر:اومممممم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣. سوسن:............
(عمر پیشونی سوسن رو بوسید و همگی دست زدن و عروس و داماد رقص تانگو کردن و.......). «عروسی تموم شد» شوال:عمر پسرم بهم قول میدی که تا آخر عمرت سوسن رو دوست داشته باشی و ناراحتش نکنی🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹. عمر:هیچ وقت هیچ وقت ناراحتش نمیکنم و تا آخر عمرم دوستش دارم و عاشقشم🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰. احمد:دخترم رو به تو امانت میدم......هیچ وقت تنهاش نزار🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹. عمر:نگران نباشید آقا احمد هیچ وقت تنهام نمیزارم و ترکش نمیکنم اینو بهتون قول میدم🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥰🥰🥰🥰🥰. سارپ:مبارکت باشه آبجی جونم......عمر خواهرم رو هیچ وقت اذیت نکن باشه🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰. عمر:معلومه که اذیتش نمیکنم مگه میشه که اذیتش کنم......من براش میمیرم🥹🥹🥹🥹. یاسمین:آبجی جونم و عمر جون مبارکتون باشه......ببین عمر آبجیمو اذیت کنی با من طرفی🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰. عمر:یاسمین یااااااا مگه میشه اذیتش کنم🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹. سوسن:واااااااااای بسه دیگه دست از سر شوهرم بردارید😅😅😅😅😅😅😅😅😅. عمر:آره راست میگه آخه خیلی روم حساسه تا یه دختر منو ببینه میخواد خفش کنه🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣. سوسن:مگه من قاتلم🤣🤣🤣🤣🤣. عمر:اومممممم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣. سوسن:............
۳.۴k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.