رمان دختر موفقـــ✨
رمان #دختر موفقـــ✨
پارت۵
✨از زبون جاسمین✨
داشتیم دورهم شام میخوردیم که یک صدا اومد صدای وحشتناک
جولی:😱😨صدای چی بود😬😬
الیا:وای خدا خودت کمک کنن😣😬
جاسمین:نترسید هیچی نیست مثل اینکه من ورزشکارمااا
الیا:هرچی باشی🥺🥺نمیتونی تنها.....
جاسمین:ساکت شو من میتونم💪
ربکا:بچه ها ما نباید بترسیم باید مقابله کنیم و بجنگیم
دافنه:اره راست میگه لازم نیست بترسید😊
الکس:بسه دیگه قصه نبافید هرکی میخواد بجنگه و با ما باشه و مقابله کنه دستشو ببره بالا یکیش خودمم🤚
جاسمین:اِم اِم من🤚
دافنه:من🤚
ربکا:اِم اِم اِم بابا اِم مممنن🤚😬
الکس:حالا فقط الیا و جولی موندن زودتر تصمیم بگیرید
الیا:😬😬😣
جولی:😬😬😣🤐اِم
الکس:زود باشییید😤
الیا:اِم من هستم🤚😣
جولی:اِم نمیدونم اِم منم ه ه هسسسستتم
منم هستم🤚
الکس:خیلی خب باید مقابله کنیم
پارت۵
✨از زبون جاسمین✨
داشتیم دورهم شام میخوردیم که یک صدا اومد صدای وحشتناک
جولی:😱😨صدای چی بود😬😬
الیا:وای خدا خودت کمک کنن😣😬
جاسمین:نترسید هیچی نیست مثل اینکه من ورزشکارمااا
الیا:هرچی باشی🥺🥺نمیتونی تنها.....
جاسمین:ساکت شو من میتونم💪
ربکا:بچه ها ما نباید بترسیم باید مقابله کنیم و بجنگیم
دافنه:اره راست میگه لازم نیست بترسید😊
الکس:بسه دیگه قصه نبافید هرکی میخواد بجنگه و با ما باشه و مقابله کنه دستشو ببره بالا یکیش خودمم🤚
جاسمین:اِم اِم من🤚
دافنه:من🤚
ربکا:اِم اِم اِم بابا اِم مممنن🤚😬
الکس:حالا فقط الیا و جولی موندن زودتر تصمیم بگیرید
الیا:😬😬😣
جولی:😬😬😣🤐اِم
الکس:زود باشییید😤
الیا:اِم من هستم🤚😣
جولی:اِم نمیدونم اِم منم ه ه هسسسستتم
منم هستم🤚
الکس:خیلی خب باید مقابله کنیم
۱.۳k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.