مافیای من پارت ۱۱
پارت ۱۱
از زبان نایون
رفتم خونه ساعت ۷ شب بود لوازم های که میخواستم رو ورداشتم وسایل های شخصی رو برداشتم
دوستش داشتم ولی نمدونم چرا بهش اعتماد ندارم
دیدم که زنگ در خونم خورد با خودم گفتم که شوگاس رفتم درو بازکردم که چند تا مرد سیاه پوش دیدم امدم خونه
نایون : هی ولم کن حرومزداه
یه دستمال گذاشت رو دهنم که به هوش شدم
از زبان شوگا
داشتم میرفتم خونه نایون که یکی بهم زنگ زد
شوگا : بله بفرماید
تهیونگ : سلام اقای مین خیلی وقته هم رو ندیدیم دوست دختر پیش منه ( خنده )
شوگا : کثافت عوضی نایون رو ول کن
تهیونگ : فکر کنم بدونی باید کجا پیدام کنی
تلفن رو قطع کرد به بادیگاردام زنگ زدم گفتم بیاین این جا
خیلی نگران نایون بودم رسیدیم به اونجا یه کارخانه متروکه بود
از زبان نایون
رفتم خونه ساعت ۷ شب بود لوازم های که میخواستم رو ورداشتم وسایل های شخصی رو برداشتم
دوستش داشتم ولی نمدونم چرا بهش اعتماد ندارم
دیدم که زنگ در خونم خورد با خودم گفتم که شوگاس رفتم درو بازکردم که چند تا مرد سیاه پوش دیدم امدم خونه
نایون : هی ولم کن حرومزداه
یه دستمال گذاشت رو دهنم که به هوش شدم
از زبان شوگا
داشتم میرفتم خونه نایون که یکی بهم زنگ زد
شوگا : بله بفرماید
تهیونگ : سلام اقای مین خیلی وقته هم رو ندیدیم دوست دختر پیش منه ( خنده )
شوگا : کثافت عوضی نایون رو ول کن
تهیونگ : فکر کنم بدونی باید کجا پیدام کنی
تلفن رو قطع کرد به بادیگاردام زنگ زدم گفتم بیاین این جا
خیلی نگران نایون بودم رسیدیم به اونجا یه کارخانه متروکه بود
۴.۸k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.