عاشقان واقعی
پارت ۱۱
**
کوک:( داشتیم با یونا تو خیابونا دور میزدیم) نمیخوای آشتی کنی؟..دختره ی لوس؟
یونا: نه
کوک: پس شیر موز نمیخوای دیگه نه؟
یونا: من گوه بخورم شیر موز نخورمممم...باشع آشتیی
کوک: آفلیننن( تا شب باهام خوراکی خوردیم و براش کلی اسباب بازی گرفتم و شامو خوردیم و برگشتیم..که دیدم یونا خوابش برده..بغلش کردم و بردمش و گذاشتمش تو تختش)
صوفیا: خوابیده؟
کوک: اهوم
آنا: خوب پدر دختری میگشتین هااا
کوک:😂.. تهیونگ کو؟
صوفیا: رفته پسرا رو از اردو بیاره
کوک؛ اهااا.. مگه امروزه؟
صوفیا و آنا: :/
**
کوک:( داشتیم با یونا تو خیابونا دور میزدیم) نمیخوای آشتی کنی؟..دختره ی لوس؟
یونا: نه
کوک: پس شیر موز نمیخوای دیگه نه؟
یونا: من گوه بخورم شیر موز نخورمممم...باشع آشتیی
کوک: آفلیننن( تا شب باهام خوراکی خوردیم و براش کلی اسباب بازی گرفتم و شامو خوردیم و برگشتیم..که دیدم یونا خوابش برده..بغلش کردم و بردمش و گذاشتمش تو تختش)
صوفیا: خوابیده؟
کوک: اهوم
آنا: خوب پدر دختری میگشتین هااا
کوک:😂.. تهیونگ کو؟
صوفیا: رفته پسرا رو از اردو بیاره
کوک؛ اهااا.. مگه امروزه؟
صوفیا و آنا: :/
۷.۹k
۰۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.